یکی از مشکلات عمده بحث با شما در این است که به لوازم گفتار خویش ملتزم نیستید، شما شانس را میگوید به معنای دقیق نبودن و هدف دار نبودن است، خوب این سخن شما فرضاً درست، خوب چطور آن را با علیت جمع میکنید!؟ در حالی که مفهوم علیت این است که اگر الف حضور داشته باشد ب که معلول آن است ضرورتاً حضور خواهد داشت.
و قبلاً هم توضیح دادم که اگر شما علیت را انکار کنید، دیگر حق ندارید، هیچ بحثی را انجام دهید، و باب علم را هم باید ببندید، در این صورت دیگر نظریه فراگشتی باقی نخواهد ماند که از آن طرفداری کنید.
و اگر علیت را قبول کنید، ناچار هستید، که خداوند متعال را به عنوان سر سلسله علت قبول کنید.
و اصلاً زمانی شما میتوانید سخن از قانون بگویید که علیت را قبول داشته باشید، و الا سخن از قانون گفتن، فقط یک جمله مبهم است، در واقع قانون یعنی همان ارتباط نظام مند بین دو پدیده.
اما مثال حقیر بسیار خوب تبیین کننده واقعیت بود، ولی حیف که شما چندان به آن دقت نکردید، و توجه نداشتهاید که یک مثال تنها از یک جهت مقصود را میرساند نه از تمام جهات، و شباهت پدیدههای هستی به عدد صفر به این خاطر است که، پدیدههای هستی از انسان و تمام مخلوقات بدون هیچ چیزی از خویش ندارند تا بخواهند تأثیری بر بدون یا نبودن خویش داشته باشند، همان گونه که عدد صفر به معنای هیچ چیز بودن است.
اما این ادعا شما اصلاً مورد قبول نیست که حیوانات علیت را نمی بینند و به دنبال علیت نیستند، زیرا همان گونه که قبلاً مثال زدم حیوانات زمانی که صدای خاصی را می شنوند به جهت صدا توجه پیدا میکنند، و سپس اقدام به فرار انجام میدهند، مگر آنکه قبلاً آن صدا را شنیده و اثرش را درک کرده باشند.
اصل صحبت و سخن ما نیز با شما در این نکته است که بین جهش وانتخاب طبیعی شانسی است یا خیر!؟ شما میگوید شانسی است و آن را با علیت جمع میکند ولی من جمع شدن شانس با علیت را انکار میکنم.
توصیه میکنم از ادامه بحث خود داری کنید، چون از هر دو طرف فقط مطالب گذشته در حال تکرار است، و قضاوت در مورد این مطلب و مباحث که از سوی من و شما بیان شده است را به خوانندگان این نوشتار بسپاریم.
یکی از مشکلات عمده بحث با شما در این است که به لوازم گفتار خویش ملتزم نیستید، شما شانس را میگوید به معنای دقیق نبودن و هدف دار نبودن است، خوب این سخن شما فرضاً درست، خوب چطور آن را با علیت جمع میکنید!؟ در حالی که مفهوم علیت این است که اگر الف حضور داشته باشد ب که معلول آن است ضرورتاً حضور خواهد داشت.
و قبلاً هم توضیح دادم که اگر شما علیت را انکار کنید، دیگر حق ندارید، هیچ بحثی را انجام دهید، و باب علم را هم باید ببندید، در این صورت دیگر نظریه فراگشتی باقی نخواهد ماند که از آن طرفداری کنید.
و اگر علیت را قبول کنید، ناچار هستید، که خداوند متعال را به عنوان سر سلسله علت قبول کنید.
و اصلاً زمانی شما میتوانید سخن از قانون بگویید که علیت را قبول داشته باشید، و الا سخن از قانون گفتن، فقط یک جمله مبهم است، در واقع قانون یعنی همان ارتباط نظام مند بین دو پدیده.
اما مثال حقیر بسیار خوب تبیین کننده واقعیت بود، ولی حیف که شما چندان به آن دقت نکردید، و توجه نداشتهاید که یک مثال تنها از یک جهت مقصود را میرساند نه از تمام جهات، و شباهت پدیدههای هستی به عدد صفر به این خاطر است که، پدیدههای هستی از انسان و تمام مخلوقات بدون هیچ چیزی از خویش ندارند تا بخواهند تأثیری بر بدون یا نبودن خویش داشته باشند، همان گونه که عدد صفر به معنای هیچ چیز بودن است.
اما این ادعا شما اصلاً مورد قبول نیست که حیوانات علیت را نمی بینند و به دنبال علیت نیستند، زیرا همان گونه که قبلاً مثال زدم حیوانات زمانی که صدای خاصی را می شنوند به جهت صدا توجه پیدا میکنند، و سپس اقدام به فرار انجام میدهند، مگر آنکه قبلاً آن صدا را شنیده و اثرش را درک کرده باشند.
اصل صحبت و سخن ما نیز با شما در این نکته است که بین جهش وانتخاب طبیعی شانسی است یا خیر!؟ شما میگوید شانسی است و آن را با علیت جمع میکند ولی من جمع شدن شانس با علیت را انکار میکنم.
توصیه میکنم از ادامه بحث خود داری کنید، چون از هر دو طرف فقط مطالب گذشته در حال تکرار است، و قضاوت در مورد این مطلب و مباحث که از سوی من و شما بیان شده است را به خوانندگان این نوشتار بسپاریم.