بنظرمن مادی گرایان زمانی که علم از کشف یااثبات نحوه بوجودآمدن جهان وپیدایش حیات درمانده میشود،فورا سراغ شانس واحتمالات ریاضی میروند.چون میدانند اعتراف به ناقص بودن علم،درواقع موجب سنگینی کفه دیگرترازو یعنی ،دین خواهد شد.تعصب این جماعت بحدی است که استدلالی که خودآنهابرای ردوجودخالق می آورند،خودشان ازپذیرش این استدلال توسط طرف مقابل سر باز میزنند. واین تضاد میتوانددلیل بطلان تفکرآنان باشد. مثلا میگویندماده ازلی بوده، پس نیازی به خالق نمیباشد.آنان ازلی بودن ماده بی جان راقبول دارندولی ازلی بودن خالق رارد میکنند. درپایان میتوان گفت تفکری که محال رامی پذیرد، ولی ممکن را قبول ندارد،یک تفکرتماماً برگرفته از تعصب است.
بنظرمن مادی گرایان زمانی که علم از کشف یااثبات نحوه بوجودآمدن جهان وپیدایش حیات درمانده میشود،فورا سراغ شانس واحتمالات ریاضی میروند.چون میدانند اعتراف به ناقص بودن علم،درواقع موجب سنگینی کفه دیگرترازو یعنی ،دین خواهد شد.تعصب این جماعت بحدی است که استدلالی که خودآنهابرای ردوجودخالق می آورند،خودشان ازپذیرش این استدلال توسط طرف مقابل سر باز میزنند. واین تضاد میتوانددلیل بطلان تفکرآنان باشد. مثلا میگویندماده ازلی بوده، پس نیازی به خالق نمیباشد.آنان ازلی بودن ماده بی جان راقبول دارندولی ازلی بودن خالق رارد میکنند. درپایان میتوان گفت تفکری که محال رامی پذیرد، ولی ممکن را قبول ندارد،یک تفکرتماماً برگرفته از تعصب است.