افزودن دیدگاه

من نه ساله ازدواج کردمشوهرم تا یه سه چهار سالی نماز میخوند روزه میگرفت ولی دوستای بدش اونو عوض کردن نمازشو ترک کرد روزه هم نگرفته دیگه و مشروب هم قبلا سالی شاید دو سه بار بیشتر نمیخورد ولی دو سال پیش تا حالا زیاد شده هی داره زیادترم میشه حتی امشب هم که شب نوزده ماه رمضونه رفته بخوره خیلی باهاش حرف زدم خیلی هم دعوامون شد ه ولی فایدهای نداشته سال پیش همین موقع ها بود بحث شدیدی داشتیم وتو همون بحث منو تهدید کرد که شراب خوری که بد نیست از این به بعد نشونت میدم مرد چه کارایی که نمیتونه بکنه و کاری کرد بدتر از همه اینها اکنم خیانت بود حتی همراه با رابطه یعنی زنا تو ابن یک سال سوختم بدترین سال عمرم بود شب عیدو یادم میاد که تا صبح گریه کردم دیگه شراب شده بودمشکل کوچیکم .با اینکه میدونستم چیزی نمیتونستم بگم البته اینا همشو به خاطر پسرم تحمل میکنم الان خدارو شکر رابطش قطع شده ولی خیلی شراب میخوره هنوزم برام سخته ولی بعد از اون جریان دیگه خیلی گیر بهش نمیدم