تمام اوصافی که در نامه 31 نهج البلاغه آمده کلی بوده و منظور عموم بشر است.
شبهه: برخی با استناد به نامه 31 نهج البلاغه خطاب به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) میگویند: حضرت امیر(علیهالسلام) او را فردی اسیر شهوات و دنیاپرست با آرزوهای بلند نامیده که هرگز با مقام عصمت سازگار نیست.
پاسخ:
در نهج البلاغه نامه31 حضرت امیرالمومنین(علیهالسلام) میفرماید: «مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ [لِلدَّهْرِ الذَّامِ] لِلدُّنْيَا السَّاكِنِ مَسَاكِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا يُدْرِكُ السَّالِكِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَكَ غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِينَةِ الْأَيَّامِ وَ رَمِيَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْيَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِيمِ الْمَنَايَا وَ أَسِيرِ الْمَوْتِ وَ حَلِيفِ الْهُمُومِ وَ قَرِينِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِيعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِيفَةِ الْأَمْوَاتِ أَمَّا بَعْد…: از پدرى فانى، اعتراف کننده به گذشت زمان، زندگى را پشت سر نهاده -كه در سپرى شدن دنيا چارهاى ندارد- مسكن گزيده در جايگاه گذشتگان و كوچ كننده فردا، به فرزندى آرزومند چيزى كه به دست نمىآيد، رونده راهى كه به نيستى ختم مىشود، در دنيا هدف بيمارىها، در گرو روزگار، و در تيررس مصائب، گرفتار دنيا، سودا كننده دنياى فريب كار، وام دار نابودىها، اسير مرگ، هم سوگند رنجها، همنشين اندوهها، آماج بلاها، به خاك در افتاده خواهشها، و جانشين گذشتگان است».
چیزی که مد نظر شبهه کننده است عبارت «عَبْدِ الدُّنْيَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِيمِ الْمَنَايَا .. صَرِيعِ الشَّهَوَاتِ» است، در این عبارت حضرت، فرزند خود را عبد دنیا، مغرور، گرفتار آرزوها و اسیر شهوات نفسانی نامیده است، سپس میگوید این نامه خطاب به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) است که امام دوم شیعیان است و او را معصوم مینامند، در حالیکه پدر وی، ایشان را مردی شهوت ران و برده دنیا نامیده است.
در پاسخ به این مطلب میگوییم:
اولا: در برخی نقلها آمده که این سخن و این نامه خطاب به محمد حنفیه بوده نه امام حسن مجتبی(علیهالسلام)، لذا با این بیان اصلا این صفات متوجه امام نخواهد بود.[1]
ثانیا: اگر مخاطب این نامه، امام حسن مجتبی(علیهالسلام) هم باشد -چون مشهور این است که نامه خطاب به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) بوده- باید دید لسان روایت و این خصوصیات کلی هستند و انسان را توصیف میکنند یا شخصی بوده و مربوط به امام حسن(علیهالسلام) بوده است.
همه مفسرین نهج البلاغه بر این مطلب معترفند که لسان روایت، لسانی کلی است، یعنی حضرت در توصیف انسان چنین جملاتی را بر زبان جاری میکند و اصلا شخص امام مد نظر نبوده است، زیرا تمام خصوصیات قبل و بعد بر همه انسانها تطبیق میشوند، عبارت «الْمُؤَمِّلِ مَا لَا يُدْرِكُ» یعنی آرزو کننده چیزی که به دست نمیآید، میدانیم که غالب انسانها همیشه به چیزی که در دست دارند راضی نبوده و بیشتر از آن را آرزو دارند، به همین خاطر حضرت امیر این صفت را به کار برده است.[2]
«السَّالِكِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَكَ» رونده به راهی که به مرگ ختم میشود، بدون شک همه انسانها به مرگ نزدیک میشوند و راه مردگان را در پیش دارند؛ «غَرَضِ الْأَسْقَامِ» همه انسانها در معرض بیماری و مرض هستند؛ «رَهِينَةِ الْأَيَّامِ» همه انسانها در گرو دنیا هستند، مگر عده معدودی از اولیای الهی که دل از دنیا بریده و در گرو آن نباشند؛ «رَمِيَّةِ الْمَصَائِب» همه انسانها در تیررس مصیبتها هستند؛ «عَبْدِ الدُّنْيَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ» غالب انسانها بنده دنیا و مست نعمتهای آن هستند و تمام همت و تلاش آنها رسیدن به دنیا و مظاهر آن است؛ «غَرِيمِ الْمَنَايَا» ، «أَسِيرِ الْمَوْت» ، «حَلِيفِ الْهُمُومِ» ، «قَرِينِ الْأَحْزَان» ، «نُصُبِ الْآفَات» همه اوصاف کلی هستند و بر همه انسانها تطبیق دارند.
سپس حضرت میفرماید: «صَرِيعِ الشَّهَوَات» این صفت نیز کلی بوده و بر غالب انسانها تطبیق دارد، غالب انسانها به خاک افتاده شهوتهای خود هستند؛ سپس میفرماید: «خَلِيفَةِ الْأَمْوَات» همه انسانهای زنده جانشین اموات هستند، کسانیکه قبلا بر همین زمینی که ما زندگی میکنیم، زندگی کرده و الان نیستند.
در نتیجه درست است که مورد خطاب در نامه 31 نهج البلاغه، امام حسن مجتبی(علیهالسلام) است، اما حضرت از باب «به در میگویم دیوار بشنود» پسر خود را مورد خطاب قرار داده، ولی منظور ایشان بنیآدم و انسانها بوده است و تمام سفارشات خود در فرازهای دیگر را خطاب به جمیع بشر دارد، و خواسته است راهنمایی برای تربیت فرزند و چراغی برای آیندگان باشد. این نوع خطاب در بین حکما مرسوم بوده و گاهی با نوشتن نامهای خطاب به یک نفر، همه انسانها و عموم بشریت را قصد میکنند و برای راهنمایی آنان جملاتی به کار میبرند، اینجا نیز حضرت با بیانی عالی و بلند و بلیغ، جمیع بشریت را مورد خطاب قرار داده و نصیحت کرده است.
بنابراین از این جملات نمیتوان نتیجه گرفت این خصوصیاتی که بیان شده مربوط به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) بوده و حضرت امیرالمومنین(علیهالسلام) ایشان را برده دنیا و اسیر شهوات نامیده است.
______________________________
پینوشت
[1]. بحرانی، میثم بن علی بن میثم، البحوث الاسلاميه، 1417، چاپ اول، مشهد، ج 5، ص 1.
[2]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، 10جلد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي - قم، چاپ: اول، 1404ق، ج16، ص 53؛ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، همان.
شبهه: حضرت امیر(علیهالسلام) امام حسن مجتبی(علیهالسلام) را فردی اسیر شهوات و دنیاپرست با آرزوهای بلند نامیده که هرگز با مقام عصمت سازگار نیست.
پاسخ: از این جملات نمیتوان نتیجه گرفت این خصوصیاتی که بیان شده مربوط به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) بوده و حضرت امیرالمومنین(علیهالسلام) ایشان را برده دنیا و اسیر شهوات نامیده است.