امام خمینی(ره) اقامه کننده حقیقت دین

11:15 - 1399/03/14

امام خمنی(ره) با بصیرت و بینشی که داشت توانست موانع حکومت اسلامی را برطرف کند.

انقلاب

عملکرد کلیسا در مغرب زمین سبب شد که بعد از قرون وسطی دین از جامعه حذف شده و تنها به عنوان عملی فردی مورد توجه قرار گیرد، از سوی دیگر در جوامع اسلامی نیز بعد از انحرافی که در صدر اسلام انجام گرفت، و تبلیغاتی که توسط خلفای بنی امیه و بنی العباس انجام شد، دین تنها در بُعد فردی مد نظر قرار گرفت به گونه‌ای که تمام تلاش مسلمانان تنها در بُعد اقامه اعمال عبادی مانند نماز، روزه و .... صرف می‌شود، این موضوع در قرن‌ها بعد و با ظهور استعمار در جوامع اسلامی بیشتر و پررنگ‌تر دیده شد به گونه‌ای که به مسلمانان این گونه تلقین شد که ورود به سیاست(مدیریت جامعه) با تقدس اسلامی سازگاری ندارد و به عنوان نوعی دنیاگرایی مذموم شناخته می‌شود.

اما در قرن بیستم با ظهور انقلاب اسلامی ایران یک بار دیگر، دین به عنوان نقشه سعادت فردی و اجتماعی انسان ظهور پیدا کرد و حکومتی به پرچمداری امام خمینی(ره) برپا شد که مدعی بود که دین نه تنها می‌تواند زندگی فردی انسان را سامان دهد بلکه زندگی اجتماعی انسان را نیز آباد خواهد کرد.

این اندیشه امام خمینی(ره) برخواسته از آموزه‌هایی بود که از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) برای جامعه شیعه به یادگار مانده بود و در کتاب علمای شیعه منعکس شده بود ولی به خاطر همراهی نکردن مردم تنها در گوشه کتابخانه خاک می‌خورد. رهبر کبیر انقلاب اسلامی با توجه به این سرمایه عظیم، به عملیاتی کردن دین در حوزه اجتماع برخواست و ساختمانی را بنا کرد که تئوریسین های تمدن غرب که عربده مرگ خدا را سر می‌دادند و مدعی بودند که پایان قرن بیستم، پایان دین و گرایش‌های دینی است، لب به اعتراف گشوده و این گونه نگاشتند که «ظهور پدیده انقلاب ایران و ظهور افکار رهبر آن در جهان، تمایل به دین را دوباره در دلهای مردم سراسر جهان شعله ور ساخته است»[1]

امام در راه تحقق این هدف بزرگ با دو مانع روبرو بود یکی حکومت پهلوی و گروه‌هایی که مدعی بودند که دین محدود به رفتارهای شخصی است و سخنی برای اجتماع امروزی ندارد و دیگری افراد دینداری بودند که تلاش داشتند با آموزه‌های دینی به جنگ انقلاب اسلامی بروند و مدعی بودند که هر پرچمی(حکومت) قبل از ظهور حضرت حجت(علیه‌السلام) حکومت ظلم و جور است.

امام خمینی(ره) در بیانات خویش بارها به این دو مانع اشاره کرده و می‌فرمایند: « ما آخوندها را كه مى‏‌گفتند، اگر يك كلمه مى‏‌گفتند، مى‏‌گفتند كه اين سياسى است. يكى از فحشهايى كه گاه [به‏] يك آخوندى، اگر مى‏‌خواست يك حرفى بزند كه به درد مملكتش بخورد، مى‏‌گفتند «سياسى» است‏ .... ؛ ملا چه كار دارد به سياست. ما را وقتى كه از حبس مى‌‏خواستند بيرون بياورند، آمدند گفتند كه بياييد توى آن اتاق، از حبس درآمديم رفتيم توى اتاق مجلَّلى هم بود نشستيم. پاكروان آمد پيش ما و آن مولوى - هر دو آنها هم رفتند- آمدند آنها و پاكروان در ضمن صحبتهايش گفت كه سياست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلّب است، عبارت از خُدْعَه است، عبارت از فريب است، عبارت از پدرسوختگى است!- اين تعبير آخرش بود- اين را بگذاريد براى ما. مى‏‌خواست ما را وادار كند به اينكه ما دخالت در سياست نكنيم. من به آن گفتم خوب، اگر اين سياست عبارت از اينهاست، اينكه مال شما هست‏»[3]

 ایشان در جایی دیگر در این زمینه می‌فرمایند: «اما مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده؛ همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملت‌ها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيت‌هاى دنيا كه سياست كار شماها نيست؛ برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است، بدهيد به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مى‌‏خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت‏ و به دست ظلمه، دست امريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد، اين يك حرف ابلهانه است، منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص غافل را، اينها را بازى دادند و گفتند: شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد توى مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد! چه كار داريد به اين كارها؟ اينهايى كه مى‌‏گويند كه هر عَلَمِى بلند بشود و هر حكومتى، خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين بر خلاف انتظار فرج است. اينها نمى‏‌فهمند چى دارند مى‌‏گويند. اينها تزريق كرده‏‌اند بهشان كه اين حرفها را بزنند. نمى‏‌دانند دارند چى‌‏چى مى‌‏گويند. حكومت نبودن، يعنى اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مى‌‏كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مى‌‏زديم؛ براى اينكه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد.» [3]

اُبهّت و جایگاه امام خمینی(ره) و مواضع صریح ایشان نسبت به این دو جریان و تلاش‌هایی که شاگردان ایشان مانند استاد مطهری برای تبیین صحیح از آموزه‌های اسلام انجام دادن به همراه علقه دینی مردم ایران به اسلام سبب شد که این جریان در ابتدای انقلاب رو به ضعف رفته و مورد توجه قرار نگیرد.

اما بعد از گذشته چهار دهه از انقلاب،  دوباره همین جریان با رویکرد و ادبیات جدید تلاش دارد که دین را از بستر جامعه به کنار نهاده و به این انقلاب که ما حصل خون هزاران شهید است ضربه وارد کند. این افراد در این رویکرد جدید خویش، ابتدا به انکار موفقیت‌های چهل ساله انقلاب می‌پردازند تا به مردم القاء ناامیدی کنند که حکومت دینی نمی‌تواند نیازهای جامعه را پاسخ دهد از سوی دیگر برخی از جریان‌های دینی نیز با مقایسه حال جمهوری اسلامی با حکومت مطلوب دینی از دیدگاه ائمه اطهار(علیهم‌السلام)، به گونه‌ای به مخاطب دیندار خویش تلقین می‌کنند که انقلاب به هیچکدام از اهداف دینی خویش دست نیافته است، در کنار این تلاش‌های موزیانه وجود برخی از ضعف‌ها که از سوی برخی از کارگزاران جمهوری اسلامی یا ساختارهای غلط ایجاد شده است سبب شده که این افراد بتوانند جولان بیشتری در جامعه بدهند.

در دوران کنونی برای مبارزه با این جریان، لازم است که دو عمل انجام گیرد، اولی در بخش بینشی و علمی است که باید پیشرفت‌های روز افزون جمهوری اسلامی ایران برای مردم بازگو شود،[4] و دیگری توجه به این نکته که ، هدف جمهوری اسلامی، برپایی حکومت عدل علوی است که در حال طی کردن این مسیر است که با فراز و نشیب‌هایی نیز در طول این چهل سال همراه بوده است، و همان گونه که امام خامنه‌ای در بیانات خویش به این موضوع اشاره کرده و می‌فرمایند: «بر اساس حرکت انقلابی، نظام اسلامی بوجود آمد و این توفیقات بسیار مهم حاصل شد اما تا رسیدن به نقطه مطلوب و تشکیل دولت اسلامی و جامعه اسلامی فاصله زیادی وجود دارد و ما بدون شک در این راه در حال حرکت و پیشرفت هستیم.»[5]

قسمت دیگر مبارزه با این جریان انحرافی، در بخش عمل باید انجام گیرد، به این گونه که نقطه ضعف‌هایی که در طی این چهل سال و خورده‌ای  در جامعه وجود داشته است را اصلاح کنیم، همان گونه که امام خامنه‌ای در بیانه گام دوم انقلاب ویژگی این حرکت عظیم الهی را این موضوع معرفی کرده و می‌فرمایند: «انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است.»

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت
[1]. امام خمینی (س) از نگاه نخبگان جهان،ج 1، تدوین و تنظیم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، صص 275 - 305
[2]. صحيفه امام، ج‏9، ص: 177.
[3]. صحيفه امام، ج‏21، ص: 16.
[4]. یکی از کتاب خوبی که در این زمینه نگارش شده است و به پیشرفت انقلاب در طول این چهل سال پرداخته است کتاب سعود چهل ساله، نوشته سید محمد حسین راجی است، که بر اساس آمارهای بین المللی به تحلیل این موضوع پرداخته است.
[5]. دیدار با طلاب حوزه‌ علمیه استان تهران: ۱۳۹۶/۶/۶.
 

 

امام خمینی در راه تحقق  حکومت اسلامی با دو مانع روبرو بود یکی حکومت پهلوی و گروه‌هایی که مدعی بودند که دین محدود به رفتارهای شخصی است و سخنی برای اجتماع امروزی ندارد و دیگری افراد دینداری بودند که تلاش داشتند با آموزه‌های دینی به جنگ انقلاب اسلامی بروند و مدعی بودند که هر پرچمی(حکومت) قبل از ظهور حضرت حجت(علیه‌السلام) حکومت ظلم و جور است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 9 =
*****