«قلب رقه» را با نیت خالص ببینید

11:42 - 1403/02/04

فیلم سینمایی «قلب رقه» در واقع یک فیلم اکشن است و توقعی را که از یک فیلم درباره «مدافان حرم» می‌رود، برآورده نمی‌کند. بنابراین این فیلم را باید به نیت یک فیلم ماجراجویانه و اکشن دید.

«قلب رقه» با نیت خالص | اگر دغدغه داریم و می‌خواهیم یک اثر هنری ارزشی بسازیم، باید پیش از هر چیز به این پاسخ دهیم که دلیل انتخاب این موضوع چیست؟ و قرار است چه بگوید؟. هرچه موضوع مقدس‌تر باشد، این پاسخ باید محکم‌تر و جدی‌تر باشد. جشنواره فجر امسال گرچه از نظر موضوع یکی از پرمایه‌ترین دوره‌ها به نسبت کارهای ارزشی، و شاید بهترین آنها بود، ولی به نظر می‌رسید درباره بعضی کارها این پرسش چندان جدی گرفته نشده بود.

موضوع فیلم سینمایی «قلب رقه» یکی از اصلی‌ترین مباحث حدود ده سال اخیر کشور و حتی کل دوران انقلاب اسلامی است. نزدیک به ده سال از اعلام ظهور داعش در عراق و اشغال بخشی از این کشور و سوریه می‌گذرد، اما بحث فعالیت‌های نظامی خارج از مرز و کمک‌های مادی و معنوی جمهوری اسلامی به کشورهای درگیر با جبهه غربی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل قدمتی به عمر انقلاب ایران دارد.

یک فیلمساز ارزشی اگر بخواهد برای جنگ با داعش فیلم بسازد، صرف اینکه یک داستان را در فضای سوریه یا عراق تحت تصرف داعش روایت کند، کافی است؟ یا باید بر مضمونی مرتبط تمرکز کند؛ حتی اگر محیط روایت داستان، نه سوریه باشد، نه عراق؟ وظیفه چنین فیلمی پاسخگویی به موضوعاتی از این قبیل است: نقش ما در سوریه یا عراق دقیقاً چیست و ما چگونه به این کشورها در مبارزه با داعش کمک می‌کنیم؟ هزینه‌ای که در راستای حمایت از جبهه مقاومت و به ویژه در جنگ با داعش می‌کنیم، چه‌قدر است؟ چه عامل خاصی کار مبارزه با داعش را سخت کرده است؟ نقش سرویس‌های بیگانه در تشکیل و تقویت داعش چیست؟

فیلم سینمایی «قلب رقه» به نویسندگی و کارگردانی "خیرالله تقیانی‌پور" و تهیه‌کنندگی "سعید پروینی" به ظاهر نماینده مدافعان حرم در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر بود، اما کمکی به حل مسائل اصلی مطرح شده نمی‌کند. داستان فیلم گرچه جذاب و پر کشش است، ولی بیشتر به فیلم‌های اکشن درجه دو آمریکایی شبیه است که بیش از هر چیز پیروزی قهرمان در مصاف با بدخواهانش اهمیت دارد. اینکه چگونه از مهلکه‌ها می‌گریزد یا در مواقع حساس و خطرناک شناسایی نمی‌شود، چه طور به فلان خانه یا پادگان وارد می‌شود، در درجه اول اهمیت نیست. بنابراین می‌شود مثلاً روند ورود قهرمان به فلان مکان امنیتی را نشان نداد یا به این توجه نکرد که چگونه از میان این همه تیر و ترکش جان سالم به در می‌برد و...

در «قلب رقه» سخت‌ترین گره‌ها آسان‌تر از آنی که فکرش را بکنید، باز می‌شود؛ چرا که قهرمان قصه ما نباید از تحقق وعده‌ای که داده ناکام بماند. می‌شود در یک کلام گفت نویسنده در «قلب رقه» خدا است و خدا، فعال مایشاء؛ چنان که قهرمان ما پس از جان سالم به در بردن از آن همه ماجرا و با آن همه زبر و زرنگی، در آخر فیلم و جایی که فکرش را نمی‌کنید، تیر می‌خورد و تا مرز شهادت پیش می‌رود.

این فضای غیر واقعی نه تنها پاسخ درخوری به پرسش‌های مخاطب نمی‌دهد، بلکه سبب می‌شود فیلم از درگیر کردن احساسات بیننده هم ناتوان باشد؛ به ویژه اینکه تمرکز فیلم بر جنبه‌های اکشن است، نه روابط انسانی. رابطه رضا و ریما بیش از آنکه عاشقانه باشد، رابطه یک چریک حرفه‌ای با یک همکار عملیاتی است و نجات او هم پروژه‌ای مانند دیگر عملیات‌ها.

از نظر مفاهیم انسانی هم شاهد اتفاق دندان‌گیری نیستیم. اگر در جریان دفاع از حرم، شاهد ظهور دوباره شخصیت‌های دفاع مقدس بودیم، ولی در «قلب رقه» اثری از شخصیت‌های آثار این گونه سینمایی نمی‌بینیم، مگر در ظاهر؛ مانند مقام مافوقی که تنها در ظاهر یادآور حاج قاسم است، ولی از تیپ فراتر نمی‌رود و نمی‌توان آن را شخصیت دانست.

از استفاده افراطی از موسیقی هم نباید بگذریم. کارگردان آن قدر در لحظات مختلف از موسیقی هیجانی استفاده می‌کند که از میانه فیلم معنایش را از دست می‌دهد و با شنیدن آن منتظر اتفاق خاصی نخواهید بود.

با در نظر گرفتن شخصیت‌پردازی‌های ناقص و نمایش کاریکاتورگونه عملیات‌ها و بی‌احتیاطی‌های کودکانه شخصیت اصلی و... اگر روزی برای تفریح تصمیم گرفتید به تماشای این فیلم بنشینید، حتما با خلوص نیت و تنها به قصد سرگرمی فیلم را ببینید تا توقعات نابجا شما را به اشتباه نیندازد. راستی! چرا نام این فیلم «قلب رقه» است؟ قلب «رقه» دقیقاً کجای آن است؟

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 1 =
*****