به منظورآشنايي با اوضاع فرهنگي و سياسي شيعيان در هنگام تولد امام زمان (عج) نخست نگاهي هر چند كوتاه به وضعيت دوران حضرت امام حسن عسكري ( عليه السّلام ) مي اندازيم. دوران امامت آن حضرت هم زمان با خلافت سه نفر از عباسيان بود كه به ترتيب عبارت است از:
1. المعتز بالله. 2. المهتدي بالله. 3. المعتمد بالله.(1)
حاكمان عباسي از هر طريق ممكن آن حضرت را زيرنظر داشته و كنترل ميكردند، آنان شنيده بودند كه امام مهدي (عج) فرزند امام عسكري ( عليه السّلام ) است، از اين رو ميكوشيدند به آن حضرت دسترسي پيدا كرده و او را به قتل برسانند. به همين جهت امام عسكري ( عليه السّلام ) ولادت حضرت مهدي (عج) را مخفي كرده و غير از خواص آن حضرت ديگران افتخار زيارت امام زمان (عج) را پيدا نكردند.(2)
فشار و اختناق سياسي چنان بالا ميگيرد كه امام ( عليه السّلام ) به ناچار بايد هفتهاي دوبار روزهاي دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حضور پيدا كند.(3) معتزّ عباسي به قدري از نفوذ ابو محمد عسكري ( عليه السّلام ) نگران بود كه به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نكرد و حضرت را با ابوهاشم جعفري و عدّهاي از طالبيّون زنداني كرد.(4)
ستم عباسيان تنها به ابومحمد عسكري ( عليه السّلام ) محدود نميشد، آنان عليه شيعيان و دوستان آن حضرت هم از هيچ كوششي دريغ نكرده و مانع هرگونه حركت اعم از فرهنگي و سياسي و غيره براي شيعيان بودند، علّت آن هم اين بود كه مبادا فضائل آن حضرت معلوم شود و در نتيجه مردم از بنيعباس فاصله بگيرند و احياناً عليه آنان به قيام و مبارزه برخيزند.در اين جا براي هر چه بيشتر روشن شدن مطلب، بحث را دو بخش جداگانه دنبال ميكنيم:
1. وضعيت سياسي شيعيان.
2. وضعيت فرهنگي شيعيان.
بخش اول: وضعيت سياسي شيعيانانواع فشارهاي سياسي در اين مقطع از زمان در موارد زير قابل پيگيري است:
الف: زندانيان و متواريان شيعه. از جمله زندانيان ابوهاشم جعفري است، وي چنين ميگويد: در نامهاي از ناراحتيهاي زندان به امام ابومحمد ( عليه السّلام ) شكايت كردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود نمازخواهي خواند.(5)
وي در مورد ديگري اظهار كرده است: با امام عسكري ( عليه السّلام ) در مجلس مهتدي بن واثق بوديم. حضرت به من فرمود: اين جنايت كار قصد كرده كه امشب با مشيّت خدا بازي كند (كنايه از اين كه اراده كرده است كه ما را بكشد) ولي عمر او كفاف نميدهد، و به زودي صاحب فرزندي خواهم شد. فرداي ان شب تركان دربار به او حمله برده و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.(6) همو نيز چنين ميگويد: من با گروهي در زندان بوديم كه ابومحمد ( عليه السّلام ) را نيز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت صالح بن وصيف بود، يكي از هم زندانيها مردي جمحي بود كه ادعا ميكرد علوي است. امام ( عليه السّلام ) به ما توجّه كرده و فرمود: اگر نبود درميان شما كسي كه از شما نيست به شما اطلاع ميدادم كه چه موقعي خداوند وسيله نجات شما را فراهم خواهد كرد. امام با اين كلام به آن مرد اشاره كرد، او از جمع ما بيرون رفت. امّا فرمود: اين مرد از شما نيست، از او برحذر باشيد، در بين لباسهاي خود نوشتهاي دارد كه همه گفتهها و ناگفتههاي شما را براي خليفه منعكس كرده است. يكي از زندانيان به سراغ او رفت و لباسهايش را بازرسي كرد و آن نوشته را پيدا كرد. او نوشته بود كه اين جمع قصد دارند زندان را سوراخ كرده و فرار كنند.(7)
نكتة قابل توجّه در اين روايت تاريخي اين است كه: اختناق و فشار سياسي به حدي رسيده است كه شيعيان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتي خليفه در امان نيستند و مذاكرات آنان در محيط زندان هم به حكومت گزارش ميشود.
حضرت عبدالعظيم حسني يكي از متواريان شيعه است. احمد بن محمد بن خالد برقي ميگويد: عبدالعظيم حسني از دست حكومت فرار كرد و وارد ري شد و درمنزل يكي از شيعيان در سردابي ساكن شد، در همان سرداب خدا را عبادت ميكرد، روزها روزه بودو شبها را به شبزندهداري و تهجّد ميگذراند، مخفيانه از آن جا بيرون ميشد و قبري را كه امروز مقابل قبر خود اوست زيارت ميكرد.. تنها محل امن براي او همان سرداب بود.(8)
ب. دشمنيهاي با شيعه. فشارهاي گوناگوني كه در مدت كوتاه امامت حضرت عسگري ( عليه السّلام ) بر شيعيان وارد شده صفحات تاريخ را پر كرده است، موارد ذيل نمونههايي از آن است.
1. علي بن محمد بن زياد ميگويد: «توفيعي از امام ابومحمد ( عليه السّلام ) (به اين مضمون) به دستم رسيد: كنج عزلت پيشه كن و خانهنشين باش چون كه فتنهاي در انتظار توست... ديري نگذشت (كه به سبب سخنچيني) جعفر بن محمد تحت تعقيب قرار گرفته و جايزه صدهزار درهمي براي كسي كه مرا پيدا كند تعيين شد.(9)
2. يكي از شيعيان نامهاي به حضور آن حضرت فرستاد ودر ان خطاب به امام چنين نوشته بود: شنيدهاي كه مهتدي، شيعيان شما را تهديد كرده و گفته است: آنان را از روي زمين بر ميدارم. امام ( عليه السّلام ) در جواب نوشت: عمر او كوتاهتر از آن است كه بتواند تهديدش را عملي كند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با ذلت و خواري كشته ميشود.(10)
ج: شهداي شيعه، آمار شيعيان و علوياني كه در اين مقطع از تاريخ به دست عباسيان به فيض شهادت نائل شدهاند كم نيست، از جمله:
1. موسي بن عبدالله بن موسي،كه از نوادگان امام حسن مجتبي ( عليه السّلام ) است. او مردي عالم و نيكوكار بود و از جمله راويان به شمار ميرفت. در سال 256هجري قمري در منطقه زباله توسط سعيد بن حاجب به وسيله زهر به شهادت رسيد. سعيد سر او را جدا كرد و براي مهتدي عباسي برد.(11)
2. جعفر بن اسحاق بن موسي بن جعفر بن الصادق ( عليهم السلام ) ، سعيد حاجب او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد. وي در روز شهادت سي و يا سي و دو سال داشت.(12)
بخش دوّم: وضعيت فرهنگي شيعيان عليرغم همه محدوديتها و شدت عملي كه عباسيان براي منزوي كردن امام ( عليه السّلام ) و شيعيان به كار گرفته و فشارهاي مختلف سياسي كه از ناحيه آنان بر شيعه وارد مي شد، بودند گروهي از دانشمندان و رواياني كه از خرمن فضيلت و درياي بيكران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخي از انان صاحب تأليفاتي در فنون مختلف بوده و احاديثي را از امام ( عليه السّلام ) نقل كردهاند، كه برخي از آنان عبارتند از:
1. احمد بن ابراهيم بن اسماعيل، كاتب، نديم، بزرگ اهل لغت و از موجّهترين آنان است. او يكي از اصحاب خاص امام هادي و امام عسكري ( عليهم السلام ) است. تأليفاتي دارد كه به عنوان نمونه از كتابهاي زير ميتوان نام برد: أسماء الجبال و المياه والأودية. اشعار ابن مّرة بن همام. و نوادر الاعراب.(13)
2. داود بن قاسم، او همان ابوهاشم جعفري است، كه از فرزانگان اسلام و يكي از شاخصترين چهرههاي عقيدتي به شمار ميرود، در نزد ائمة اطهار(ع) داراي منزلتي خاص است. وي حضرت رضا و جواد و هادي و عسكري و صاحب الامر( صلوات الله عليهم اجمعين) را ملاقات كرده و از همه آنان روايت دارد. مردي پارسا،عابد ، عالم و عامل بود. كسي از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتاي او نبود.(14)
3. عبدالله بن الحسين القرطبي، او از اصحاب خاص حضرت امام ابومحمد العسكري ( عليه السّلام ) است، و از چهرههاي سرشناس ادب به شمار ميرود،وي كتابي در تاريخ دارد.(15)
4. فضل بن شاذان، وي از جهت ثمره كار و تأليف كتاب در صف مقدم علماي زمان خود بوده و در فنون مختلف داراي تأليف است. بعضي گفتهاند: داري يكصد و شصت كتاب است،(16) برخي از تأليفات او مورد رضايت امام ابومحمد العسكري ( عليه السّلام ) قرار گرفته و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: «هذا صحيح ينبغي أن يعمل به»، اين كتاب صحيح است و سزاوار است كه به آن عمل شود.(17)
در موردي ديگر به يكي از كتابهاي وي نظر افكنده و براي او طلب مغفرت كرد و فرمود: «أغبط اهل خراسان بمكان الفضل بن شاذان و كونه بين أظهرهم»، خوشحالم كه فضل بن شاذان با آن مقام در ميان مردم خراسان است.(18)
برشمردن ديگر شاگران امام عسگري ( عليه السّلام ) و چهرههاي علمي و فرهنگي شيعه از حوصله اين نوشتار خارج است و به همين اندازه اكتفا ميشود. از آنچه كه بيان شد اين نتيجه به دست ميآيد:
با همه سختگيريهايي كه بنيعباس نسبت به امام عسگري(ع) و شيعيان آن حضرت روا داشتند نتوانستند به مقصود شوم خود كه همان منتشر نشدن فضائل اهلبيت ( عليهم السلام ) و معارف و فرهنگ ناب اسلام بود، نائل شوند و هركدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهرهگيري و خوشهچيني از خرمن علوم آن امام(ع) در گوشهاي از جهان اسلام مشعلي پرفروغ براي نشر انديشه و معارف اهلبيت ( عليهم السلام ) به شمار ميآمدند. آنان همچون ستارگاني در آسمان تشيع ميدرخشيدند و شيعيان را در ظلمت ستم و گمراهي عباسيان كه قصد كرده بودند روز روشن را همانند شب، تاريك جلوه دهند، راهنمايي ميكردند.
پاورقی:
1. مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، مؤسسة تحقيقاتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ، اول، 1372 ش، ص 616.
2. علي بن عيسي اربلي، كشف الغمّه ،تبریز، مكتبة بنيهاشم، 1381، ج 2، ص 412، محمد بن محمد المفید، الارشاد (مصنفات الشيخ المفيد ج 11)، المؤتمر العالمي للفقيه الشيخ المفيد، اول، 1413 ق ، ص 336. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابيطالب، قم، انتشارات علامه، ج 4، ص 422.
3. محمد بن حسن طوسي، من لا یحضره الفقيه ،قم، مؤسسة المعارف الاسلاميه ، اول، 1411 ق ، ص 215.
4. فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري ،قم، مؤسسة آل البيت، اول، 1417 ق ، ج 2، ص 140.
5. طبرسي، همان، ص 140. اربلي، همان، ص 412. محمد بن يعقوب كليني، كافي ،بیروت، دارالاضواء، 1405 ق ، ج 1، ص 508، ح 10. علي بن الحسين مسعودي، اثبات الوصيه ،بیروت، دارالاضواء، 1409 ق ، ص 263 ـ 264. محمد بن علي طوسي معروف بابن حمزه، الثاقب في المناقب، قم، مؤسسه انصاريان، 1412ق ، ص 576، ح 10.
6. قطب الدين راوندی، الخرائج و الجرائح ،قم، مؤسسة الامام المهدي (عج) ، 1409 ق ، ج 1، ص 432 ، ح 9. مسعودي، همان، ص 268.
7. محمد بن علي طوسي، همان ، ص 577، ح 11. راوندي، همان، ج 2، ص 682، ح 1. اربلي، همان، ج 2، ص 432.
8. احمد بن علي نجاشي، رجال النجاشي، بیروت، دارالاضواء ، 1408 ق ، ج 2، ص 66 ، ش 651.
9. اربلي، همان، ج 2، ص 417.
10. مسعودي، همان، ص 265 و كليني، همان، ج1، ص 510، ح 16. اربلي، همان، ج 2، ص 414.
11. علي بن ابيالقاسم بن زيد البيهقي (ابن فندق) ، لباب الأنساب ،قم، مكتبة آيت الله مرعشي نجفي، 1410 ق ، ج 1، ص 419. ابوالفرج الاصفهاني، مقاتل الطالبين ،قم، مؤسسة دارالكتاب، دوّم، ص 437 ـ 438. علي بن الحسين مسعودي، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفة ، ج 4، ص 181.
12. ابن فندق، همان، ص 419. ابوالافرج الاصفهاني، همان، ص 437.
13. نجاشي، همان، ج 1، ص 237، ش 228.
14. شیخ عباس قمی، الكني و الالقاب،تهران، منشورات مكتبة الصدر، پنجم، 1368 ش، ج 1، ص 174.
15. نجاشي، همان، ج 2، ص 36، ش 606.
16. محمد بن حسن، طوسي، اختيار معرفة الرجال، (رجال الكشي) ، قم، مؤسسة آل البيت، 1404 ق ، ج 2، ص 822.
17. طوسي، همان، ص 818.
18. طوسي، همان، ص 820.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات