غصب فدک از حضرت زهرا (س)

12:51 - 1394/01/02

چکیده: در اغلب کتب شیعه و اهل سنت بیان شده که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این ملک را به حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) بخشید.

غصب فدک

در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه‌گر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره، دژهای آن را تصرف کرد.

پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن‌که اختیار اموال و جان‌ همه شکست خوردگان در دست پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود - حضرت با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن‌ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد. بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه تحویل دهند.

با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را هم‌دست خیبریان می‌دیدند، به هراس افتادند؛ اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از حضرت خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند. پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز این درخواست را پذیرفت.[۱]

چون این منطقه بدون جنگ تسلیم حضرت شدند، لذا اختیار آن به دست خود حضرت بود و می‌توانست هر جور که می‌خواهد به مصرف برساند؛ ایشان نیز آن‌را به حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بخشید. اما خلیفه اول به خاطر مسائل سیاسی، آن‌را از حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) گرفتند.

حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) فدک را ملک خود می‌دانست و برای اثبات مالکیت خود دو دلیل اقامه کرد:

۱. بخشش(نحله): .در غالب کتب شیعه و اهل سنت بیان شده که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این ملک را به حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) بخشید[2] حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) پس از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای اثبات این ادعا امیرالمومنین(علیه‌السلام) و‌ «ام‌ایمن» را گواه قرار داد؛ اما خلیفه اول سخن حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را نپذیرفت و با این بهانه که اولا: امیرالمومنین(علیه‌السلام) در این گواهی صاحب نفع است و ثانیا: در اثبات امور مالی گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن لازم است، شهادت آنان را رد کرد.[3]

رفتار خلیفه اول از نظر قوانین و سنت اسلامی نادرست بود؛ زیرا در آن زمان فدک در دست حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) بود، و در آیین دادرسی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شاهد آوردن وظیفه مدعی و سوگند خوردن وظیفه منکر است. پس حضرت منکر به شمار می‌آمد و باید سوگند می‌خورد نه این‌که شاهد اقامه کند.

۲. ارث: پس از آن‌که خلیفه اول شهادت گواهان حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را نپذیرفت، حضرت میراث پدرش را که فدک نیز بخشی از آن بود را طلب کرد.[4] حضرت برای اثبات ارث خود، به ایات قرآن کریم استناد کرد و فرمود: ظاهر این آیات عام است و انبیا و غیر انبیا را شامل می‌شود.
ابوبکر در برابر این آیه چنان استدلال کرد که انبیا از خود ارث باقی نمی‌گذارند.
حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) فرمود: چگونه است که هر‌ گاه تو درگذشتی فرزندانت از تو ارث می‌برند، اما ما از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ارث نمی‌بریم؟! [5] آن‌گاه به آیات دیگر قرآن که در موارد مختلف از ارث پیامبران گذشته سخن به میان آورده است، تمسک جست؛ مانند آیه ششم سوره مریم و آیه شانزدهم سوره نمل.

خلیفه اول نیز در مقابل حضرتزهرا(سلام‌الله‌علیها) به دو دلیل استناد کرد:

۱. صدقه بودن فدک: معنای این عبارت آن است که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فدک را به کسی نبخشید و با آن به گونه صدقه جاریه برخورد کرد؛ یعنی حضرت از درآمد فدک، زندگی شخصی حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) و دیگر بنی هاشم را تامین می‌کرد و مازاد آن را در راه خدا به مصرف می‌رساند.[6]

۲. حدیث نفی ارث پیامبران: منظور از این حدیث، روایتی است که ابوبکر آن را از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین نقل کرد: «انا معاشر الانبیاء لانورث ما ترکناه صدقة [7] ما جماعت پیامبران از خود ارث باقی نمی‌گذاریم. هر چه از ما ماند، صدقه است».

درباره این حدیث باید نکاتی را یادآور شویم:

1. تا آن زمان این حدیث را جز ابوبکر هیچ‌کس نشنیده بود. بسیاری از محدثان نیز بر این نکته اتفاق نظر دارند که راوی این حدیث تنها ابوبکر بود. البته بعد‌ها پشتیبانانی چون مالک بن اوس یافت و در دهه‌های بعد عمر، زبیر، طلحه و عایشه نیز در شمار مؤیدان آن قرار گرفتند. [8]

2. این حدیث، با آیات متعددی از قرآن که در آن میراث انبیا مطرح شده است، منافات دارد و بدیهی است نمی‌توان تنها با یک حدیث در مقابل این آیات صریح ایستادگی کرد.

3. اگر طبق این حدیث معتقد شویم پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هیچ‌گونه مالی به ارث نگذاشت، چگونه است که طبق نقل اهل سنت، بعضی از اموال ایشان مانند حجره‌های آن حضرت به همسران ایشان رسید.[9]

------------------------------------------

پی‌نوشت
[۱]. تاریخ الطبری، محمدبن جریر طبری، ج ۲، ص ۳۰۲و۳۰۳; فتوح البلدان، ابوالحسن بلاذری، ص ۴۲; السقیفة و فدک، ابوبکر احمدبن عبدالعزیز جوهری، ص ۹۷.
[2]. شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۶۸و ۲۷۵.
[3]. همان، ص ۲۱۴و۲۲۰؛ فتوح البلدان، ص 40.
[4]. شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۱۷.
[5]. شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۱۸و ۲۵۱.
[6]. شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۱۶و۲۱۹و۲۲۵.
[7]. همان، ص ۲۱۸.
[8]. همان، ص ۲۲۱ - ۲۲۷.
[9]. فدک فی التاریخ، ص ۱۴۹.

نظرات

تصویر م س
نویسنده م س در

زیبابود

تصویر یاح
نویسنده یاح در

عالی بود

تصویر ح س
نویسنده ح س در

جالب بود

تصویر ج و
نویسنده ج و در

استفاده کردم

تصویر خالو
نویسنده خالو در

خیلی عالی بود

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 1 =
*****