چکیده: قرآن در چند آیه به مشروعیت و جواز توسل اشاره دارد و انسان را به این امر سفارش مینماید[1] ولیکن وهابیت ادعا میکند که توسل شرک بوده و این امر، از بدعتهای شیعیان است. در واقع، این وهابیت است که با حکم کردن به شرک بودن توسل، بدعتی را در دین گذاشتهاند!!!
با اینکه قرآن در چند آیه به مشروعیت و جواز توسل اشاره دارد، بلکه انسان را به این امر سفارش مینماید[1] ولیکن وهابیت ادعا میکند که توسل شرک بوده و این امر، از بدعتهای شیعیان است از اینرو شیعیان کافرند. این در حالیاست که همواره سیره تمام فرق اسلامی[چه شیعه و چه سنی] توسل جستن به ذوات مقدس انبیا و اولیا بوده است علاوه بر اینکه احادیث بسیاری در منابع اهل سنت در تایید توسل نقل شده است که به حد تواتر رسیده و برخی از آن احادیث نیز از احادیث صحیح به شمار آمدهاند. اولین نفری که به شرک بودن توسل تصریح نمود ابن تیمیه(م728) است[2] و قبل از او کسی چنین سخنی را نگفته است.[3] ابن تیمیه و به تبع او محمدبن عبدالوهاب سعی بسیاری کردند تا سیره صحابه را بر ترک توسل جلوه دهند، اما با توجه به روایات فراوانی[4] که در این باب از حالات صحابه نقل شده، آنها نتوانستند به این مقصود دست یابند.
اکنون برای اثبات اینکه توسل، سنت و سیره صحابه و مسلمین بوده است به چند نمونه از احادیث اهل سنت و نیز سیره آنان در توسل جستن اشاره میکنیم:
احادیث توسل نزد اهل سنت
1. عثمان بن حنیف میگوید: «مرد نابینایی نزد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد و عرض کرد: از خدا بخواهید منرا شفا دهد. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: اگر صبر کنی، برای تو بهتر است. و اگر میخواهی تا از خدا بخواهم تو را شفا دهد. آن مرد گفت: از خدا بخواهید منرا شفا دهد. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به او دستور دادند وضو بگیرد و خدا را با این دعا بخواند: «اللهم إنی أسألک و أتوجّه الیک بنبیّک محمّد، نبّی الرحمة، یا محمّد انّنی توجّهت بک إلی ربّی فی حاجتی لیقضیها إلیّ، اللهمّ شفِّعه: پروردگارا از تو میخواهم، و به سوی تو توجه میکنم به واسطه پیامبرت محمد، پیامبر رحمت؛ ای محمد، من به واسطه تو به درگاه پروردگارم روی میآورم تا حاجتم را برایم برآورده سازد».[5]
حدیث صحیح فوق بر مشروع بودن توسل تأکید میکند، چرا که رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) نه تنها این شخص را از توسل منع نمیکند، بلکه شیوه صحیح توسل را نیز به او میآموزد که چگونه با وسیله قرار دادن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بین خود و خدا، از پروردگار جهان درخواست نماید تا او را شفا دهد. و این معنا، همان توسل به اولیای الهی است. حال، باید به وهابیون گفت: آیا مرد نابینا که متوسل به حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) شده، مشرک است؟ آیا رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) که به او میآموزد تا چگونه آن حضرت را وسیله قرار دهد(نعوذ بالله) مروج شرک است؟!
2. انس بن مالک میگوید: «مردی نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت: ای رسول خدا، حیوانات ما از بیآبی تلف شدند! از خدا بخواهید باران نازل کند؛ پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دعا کردند و یک هفته تمام باران آمد، تا آنکه مردی خدمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت: ای پیامبرخدا خانهها خراب شد، و راهها قطع گردید و ... پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «پروردگارا [باران رحمتت را] بر کوهها و تپهها و درون درهها و رودخانهها، و نقاطی که درخت میروید نازل کن»، پس از آن، باران در شهر مدینه قطع شد، ولی در اطراف همچنان میبارید».[6]
3. نقل است که آدم(علیهالسلام) چون دچار لغزش شد گفت: «ای پروردگارم از تو میخواهم به حق «محمد» منرا ببخشی». خداوند فرمود: «ای آدم، چگونه محمد را شناختی با آنکه هنوز او را نیافریدهام»؟ آدم پاسخ داد: هنگامی که منرا آفریدی به عرش نگاه کردم، دیدم در آن نوشته «لا إله الاّ الله، محّمد رسول الله» چون دیدم نام او نزدیک به نام تو است، دانستم که او محبوبترین آفریدگان است نزد تو، خداوند فرمود: چون به حق محمد از من خواستی، تو را میبخشم».[7]
از وهابیون میپرسیم: با اینکه حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) هنوز آفریده نشده بود حضرت آدم [اولین پیامبر معصوم عالَم] به وی توسل جست آیا حضرت آدم با این توسّل مشرک شده است؟!!!
4. ابنعباس میگوید: «عمر بن خطاب به وسیله «عباس بن عبدالمطلب» عموی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) طلب باران نمود و گفت: پروردگارا ما به وسیله عموی پیامبرمان از تو طلب باران میکنیم، و به وسیله موهای سفید او طلب شفاعت میکنیم، پس باران نازل شد و سیر آب شدند.[8] در نقل دیگری از حدیث فوق آمده است که وقتی عباس طلب باران کرد و باران نازل شد، عمر رو به مردم کرد و گفت: به خدا سوگند عباس وسیله ما به سوی خدا است ، و مقامی نزد خدا دارد.[9]
قسطلانی میگوید: «وقتی عمر به وسیله عباس طلب باران کرد، گفت: ای مردم، پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) به عباس به دیده پدر نگاه میکرد، از او پیروی کنید و او را وسیله خود به سوی خدا قرار دهید».[10]
این عمل، اندیشه کسانی که توسل را مطلقاً و یا توسل به غیر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تحریم کردهاند، باطل میکند و صراحت دارد که یکی از مصادیق «وسیله» توسل به افراد محترم و صاحب منزلتی است که مایه قرب به خداوند میباشند. و سخن عمر که گفته است: « به خدا سوگند عباس وسیله ما به سوی خدا است ، و مقامی نزد خدا دارد» در دلالت بر شایستگی توسل و تقرب، از صراحت کافی برخوردار است.
5. در زمان خلافت خلیفه دوم قحطی شد، بلال به همراه عدهای از صحابه بر سر قبر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) حاضر شد و چنین گفت: «ای رسولخدا! از خداوند برای امّت خودت باران بخواه که ممکن است آنها هلاک شوند ... این دعای بلال سبب آمدن باران شد».[11]
حتماً از نگاه این جماعت تندرو، بلال و صحابهای که همراه او بودند مشرک بودند!
6. سمهودی نقل میکند: «اهل مدینه را قحطی شدیدی گرفت، مردم به عایشه شکایت کردند، عایشه گفت: به قبر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بنگرید و از آن روزنهای به سوی آسمان قرار دهید، به طوری که بین قبر و بین آسمان سقفی نباشد، این کار را انجام دادند، پس باران بارید به نحوی که گیاه رویید و شتران فربه شدند و این سنتی شد برای اهل مدینه که در مواقع خشکسالی، روزنه ای را به سوی آسمان باز میکنند. این یک نوع توسّل عملی است به قبر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بعد از وفات آن حضرت».[12]
توسل در سیره مسلمانان:
همچنین از احادیث استفاده میشود که این سیره مسلمانان پس از درگذشت ایشان نیز جریان داشته است که نمونههایی از آن چنین است:
1. بیهقی نقل کرده است: «مردی نزد قبر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت: ای محمد، برای امتت طلب باران کن، چیزی نگذشت که باران نازل شد و مردم سیر آب شدند»[13].
2. وقتی «منصور» حاکم عباسی، نحوه زیارت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را از «مالک بن انس» پیشوای مذهب مالکی پرسید و به او گفت: آیا رو به قبله کنم و دعا نمایم یا رو به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)؟ مالک در پاسخ گفت: «چرا چهره از وی بر میتابی؟ او در روز رستاخیر وسیله تو و وسیله پدر تو حضرت آدم است. به سوی او رو کن و او را شفیع خود قرار ده، خدا شفاعت او را می پذیرد. خدا میفرماید: «ولو انهم إذ ظلموا...» و اگر آنان وقتی به نفس خویش ستم کرده بودند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش میکرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان میباشد».[14]
3. از «محمد بن ادریس شافعی» پیشوای مذهب شافعی نیز اشعاری بر جای مانده که نشان میدهد وی عمیقاً معتقد به توسل بوده است، به ویژه توسل به اهل بیت رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله). وی میگوید: «خاندان پیامبر وسیله من به سوی خدا هستند و امیدوارم که به خاطر آنان، فردای قیامت، نامه اعمالم به دست راست من داده شود».[15]
4. و از جمله معتقدان به توسل «ابوعلی خلال» از بزرگان مذهب حنبلی است، وی میگوید: «هر گاه برای من ناراحتی و گرفتاری پیش میآمد به سراغ قبر حضرت موسی بن جعفر(علیهماالسلام) رفته، به آن حضرت متوسل میشدم، خداوند گره از مشکلاتم میگشود و گرفتاریهایم حل میشد».[16]
5. ذهبی نقل کرده است که «عبد الله» پسر «احمد بن حنبل» میگويد: «پدرم را ديدم که تار موی پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) را بر میدارد و بر دهانش میگذارد و میبوسد و روی چشمش قرار میدهد و آن را در آب قرار میدهد و آب را برای شفا مینوشد و پدرم، احمد بن حنبل را ديدم که ظرف پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) را برداشت و در چاه آب شست؛ سپس با آن کاسه آب نوشيد و ديدم که آب زمزم را برای شفا مینوشد و دست و صورت خود را با آن میشست». ذهبی میگويد: «کجاست کسی که منکر اين قضيه از احمد بن حنبل شود که عبدالله پسر احمد حنبل از وی، در مورد کسی که به منبر پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) دست میزند و حجره ايشان را لمس میکند پرسید. احمد بن حنبل جواب داد: اين کار اشکالی ندارد. خداوند ما وشما را از نظر خوارج و اهل بدعت محافظت کند».[17]
چنانکه دیدیم، مساله توسل به پیامبران و اولیای الهی، چه در زمان حیاتشان، و چه پس از درگذشت آنان، حقیقتی است که در روزگار پیامبران پیشین، و در عصر پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و پس از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، در روزگار صحابه و تابعین، و در قرون مختلف اسلامی، امری جایز و رایج بوده است، و مردم مسلمان، از پیروان مذاهب مختلف اسلامی، پیوسته برای رفع حاجات و نیازهای خود به پیامبران و اولیای الهی متوسل میشدهاند. پس توسل، کاملاً مشروع و اسلامی است و در واقع، این وهابیت است که با حکم کردن به حرمت و شرک بودن توسل، بدعتی را در دین گذاشتهاند!!!
____________________________
پینوشت
[1]. http://www.jonbeshnet.ir/news/66867
[2]. الحراني، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية (متوفاي 728هـ) ، زيارة القبور والاستنجاد بالمقبور ، ج1، ص17، دار النشر : الإدارة العامة للطبع والترجمة – الرياض، الطبعة : الأولى 1410هـ ،
[3]. امام تقی الدین سُبکی، شفاء السقام في زیارة خیر الانام، الباب الثامن، ص 357 ./ و امام ابن حجر هیثمی، الجوهر المنظم فی زیارة قبر الشریف النبوی المکرم، مکتبه مدبولی، چاپ اول، ص 109 ./ و علامه محمد زکی ابراهیم، الإفهام و الإفحام قضایا الوسیلة القبور، ص 9
[4]. تنها زینی دحلان مفتی بزرگ مکه در کتاب الدّرر السنّیة حدود 30روایت را درباره توسل نقل میکند.
[5]. الجامع الصحیح، ترمذی، ج5، کتاب الدعوات، باب119./ و مستدرک حاکم نیشابوری، طبع بیروت، ج1 ص 313 کتاب صلوة التطوع./ و مسند امام احمد حنبل،ج 4، ص138، بخش مسند عثمان بن حنیف./ و سنن ابن ماجه، طبع دار إحیاء الکتب العربیة، ج1 ص 441./ و الجامع الصغیر، حافظ عبدالرحمن سیوطی، ص59./ و التوسل و الوسیلة، ابن تیمیه، طبع بیروت، ص98،/ و... لازم به ذکر است که به عقیده تمامی محدثین بزرگ اهل سنت این روایت از روایات صحیحه است حتی حاکم نیشابوری و ابن ماجه و ترمذی بعد از نقل این حدیث به صحیح بودن آن اشاره می کنند.
[6]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بن بخاری، ج 1، ص 344 – 346، ح 968 – 976.
[7]. حاکم المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص517، ح 4286؛ بیهقی، دلائل النبوة، 5/489؛ وفاء الوفا ج4، ص1371 – 1372؛ سیوطی، در المنثور، ج1، ص59.
[8]. ابونعیم اصفهانی دلائل النبوة، ج2، ص725 ح 511؛/ و صحیح بخاری، کتاب الجمعة، باب الاستسقاء.
[9]. ابن اثیر، اسد الغابة، ج3، ص11
[10]. المواهب اللدنیه، ج3، ص380، فتح الباری، دارالمعرفة لبنان، ج2، ص413 .
[11]. التوصل إلی حقیقة التوسل،محمد نسیب الرفاعی ص 253
[12]. سمهودی، وفاء الوفاء ج4ص1374
[13]. همان
[14]. همان، ج 2، ص 1376.
[15]. «آلُ النَّبــــیِّ ذَریــــــعَتی وَ هُــــم إلَیهِ وَسیــــلـَتی أرجُو بِهِــــم أُعطَی غَداً بِیَدِ الیـــَمینِ صَحیـــفَتی». بدیع یعقوب، امیل، دیوان الإمام الشافعی، بیروت - لبنان، دارالکتاب العربی، 1430هـ ، ص122
[16]. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص120.
[17]. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ مؤسسه الرساله، ج11، ص212