اوصاف و ویژگی های خداوند متعال

16:11 - 1391/11/15
صفات الهی در کتب کلامی به دسته کلی تقسیم می شوند: «صفات ثبوتیه» و «صفت سلبیه».
صفات الهی

صفات الهی در کتب کلامی به دسته کلی تقسیم می شوند: «صفات ثبوتیه» و «صفت سلبیه». صفات ثبوتیه یعنی: صفاتی که از وجود ناشی می شوند و کمال محسوب می شوند و باید آن اوصاف در خداوند متعال موجود باشد مثل علم، قدرت، حیات و... . صفات سلییه هم یعنی: صفاتی که از نقص و نیاز بر می آیند و از خداوند متعال سلب می شوند مثل جسم داشتن، خوابیدن، خوردن و... .

شیعه معتقد است: خداوند سبحان چون واجب الوجود است و قائم به نفس، نباید هیچ نیازی به کسی یا چیزی داشته باشد. در نتیجه بی نیاز مطلق است؛ چرا که اگر به کسی نیاز داشته باشد نمی تواند واجب باشد؛ زیرا واجب یعنی موجودی که تنها به خود متکی است و به دیگری هیچ نیازی ندارد. حال با توجه به این استدلال معتقدیم: خداوند متعال باید جمیع صفات کمالیه را داشته باشد، یعنی هر صفتی که انسان تشخیص می دهد که خوب است و کمال محسوب می شود، باید در خداوند متعال وجود داشته باشد؛ چرا که اگر موجود نباشد نقص لازم می آید، و هر گاه نقصی وجود داشته باشد، قطعا شخص دیگری باید باشد که آن نیاز و نقص را برطرف کند؛ مثلا اگر واجب علم نداشته باشد، جاهل بوده و به شخص دیگری نیاز دارد که به او تعلیم دهد، پس با واجب بودن سازگاری ندارد. در نتیجه: واجب متعال چون واجب الوجود است و بی نیاز، باید تمام صفات کمالیه را داشته باشد.

هم چنین هیچ صفت سلبی نباید در خداوند متعال وجود داشته باشد؛ چون وجود آن صفت نقص است و با واجب بودن سازگاری ندارد، مثلا اگر خداوند سبحان نیاز به خوراک داشته باشد پس برای ادامه حیات به خوراکی نیاز خواهد داشت که با واجب بودن خداوند متعال سازگاری ندارد، لذا هر گونه صفتی که به نقص و نیاز منتهی شود در خداوند متعال راه ندارد.

توضیح بیشتر:

 «واجب» یعنی موجودی که تنها به خودش متکی است و هیچ احتیاجی به چیزی یا کسی نداره، حال با این توصیف عقل حکم می کند، هر صفتی که به ذهن انسان خطور کند که به نحوی صفت خوبی باشد و  کمال محسوب شود، باید در خداوند متعال وجود داشته باشد؛ چرا که اگه وجود نداشته باشه نقص در واجب متعال پیش می آید و نقص در واجب متعال راه نداره؛ چرا که هر نقصی به نیاز و متکی بودن به غیر می انجامد، و متکی بودن و نیاز داشتن با واجب الوجود بودن سازگاری ندارد. لذا خداوند باید به اصطلاح «جامع جمیع کمالات»باشد؛ به این معنا که تمام صفات کمالیه را داشته باشد و هیچ نقص و نیازی در او نباشد. هم چنین آن صفات هم باید در حد اعلی و بی نهایت باشند، چرا که اگر محدود باشند باز نقص و نیاز لازم می آید، مثلا اگر واجب 80 درصد علم داشته باشد، نسبت به آن 20 درصد باقی مانده نقص لازم می آید و شخص دیگری باید باشد که به خداوند متعال تعلیم دهد تا علمش کامل شود. هم چنین نباید حتی یک صفت سلبی در واجب وجود داشته باشد. لذا چون واجب متعال بی نیاز است، نباید صفتی که به نیاز ختم می شود در او باشد مثل غذا خوردن و... چون اگر واجب غذا بخوره برای بقاء به غذا نیاز خواهد داشت و این یعنی واجب محتاج چیزی غیر از خودش شده که با مفهوم واجب سازگاری نداره1.

 

پی نوشت :
1-برگرفته از الإلهیات على هدى الكتاب و السنة و العقل‏؛ آیت الله سبحانى‏؛ المركز العالمی للدراسات الإسلامیة؛ قم‏؛ 1412 ق‏؛ چاپ: سوم‏ ج1 ص84.

برای مطالعه بیشتر به کتب ریر مراجعه کنید:

1-آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی ج1.

2-عقاید استدلالی علی ربانی گلپایگانی ج1.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****