بي سواد بودن و امي بودن پيامبر(ص) كه در قرآن و روايات ذكر شده به چه معناست؟

13:26 - 1393/11/27
چکیده: امي به معناي امت باشد، يعني كسي كه از ميان امت برخاسته نه از ميان يك طبقة خاص. و سؤال ديگري كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه آيا امي به معناي بي سواد؟در جواب اين سوال بايد گفت : درست است كه امي بودن به معناي درس نخواندن است، ولي ميان درس نخواندن يا بي سواد بودن و ميان جاهل بودن ملازمه اي وجود ندارد. درست است كه راه متعارف براي كسب دانش درس خواندن است

بي سواد بودن و امي بودن پيامبر(ص) كه در قرآن و روايات ذكر شده به چه معناست؟اگر ايشان سواد خواندن و نوشتن نداشتند چه طور قبل از بعثت به امرتجارت مي پرداختند؟

پاسخ:

واژة امي يكي از القاب رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه در قرآن سورة اعراف دو بار ذكر شده است.(1)
كلمة امي از مادة «ام» است. به معناي مادر و «امّي» در لغت به معني، «درس نخواندن و ننوشتن»(2) است و «ي» در اين كلمه به معناي نسبت دادن مثلا كسي به چيزي يا مكاني است مانند ايراني.
دانشمندان اسلامي معاني مختلفي را براي اين واژه ارائه داده اند.(3) كه به نحو زير مي توان به آنها اشاره كرد:
الف) امّي يعني كسي كه از نظر خواندن و نوشتن به همان حالتي است كه از مادر متولد شده.
ج) امي به معناي امت باشد، يعني كسي كه از ميان امت برخاسته نه از ميان يك طبقة خاص. و سؤال ديگري كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه آيا امي به معناي بي سواد؟در جواب اين سوال بايد گفت : درست است كه امي بودن به معناي درس نخواندن است، ولي ميان درس نخواندن يا بي سواد بودن و ميان جاهل بودن ملازمه اي وجود ندارد. درست است كه راه متعارف براي كسب دانش درس خواندن است ولي علم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از اين روش متعارف و معمول به دست نيامده است، بلكه علم و دانش پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از طريق وحي الهي بوده كه كامل ترين و عالي ترين روش است. به قول حافظ:
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت به غمزة مسئله آموز صد مدرس شد
در اين باره شهيد مطهري (ره) مي نويسد يكي از نكات روشن زندگي رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين است كه درس نخوانده و مكتب نديده است، نزد هيچ معلمي نياموخته و با هيچ نوشته و دفتر و كتابي آشنا نبوده است، احدي از مورخان، مسلمانان و يا غير مسلمان مدعي نشده است كه آن حضرت در دوران كودكي يا جواني چه رسد به دوران كهولت و پيري كه دوران رسالت است، نزد كسي خواندن يا نوشتن آموخته است.
مردم عرب بالاخص عرب حجاز در آن عصر به طور كلي مردمي بي سواد بودند. فقطافرادي كمي از آنها مي توانستند بخوانند و بنويسند،اين عده انگشت شمار و انگشت نما بودند، عادتاً ممكن نيست كه در آن زمان و محيط كسي اين فن را آموخته باشد و در ميان مردم به اين صنعت معروف نشده باشد ..(4)
از طرفي خاورشناسان هم به اين امر اعتراف دارند چنانكه كارلايل در كتاب معروف الابطال مي گويد: «يك چيزي را نبايد فراموش كنيم و آن اينكه محمد هيچ درسي از هيچ استادي نياموخته است، صنعت خط تازه در ميان مردم عرب پيدا شده بود».(5) و بلاذري در آخر فتوح البلدان، آغاز پيدايش خط را در ميان اعراب حجاز چنين ذكر مي كند «اولين بار سه نفر از قبيلة «طي» كه در مجاورت شام بودند، «خط عربي» را وضع كردند، و هجاء عربي را با هجاء سرياني قياس كردند بعد عده اي از اهل انبار اين خط را از آن سه نفر آموختند و اهل حيره از اهل انبار فرا گرفتند».
بلاذري با سند، روايت مي كند كه هنگام ظهور اسلام در همة مكه چند نفر باسواد بودند مي گويد «اسلام ظهور كرد و در قريش فقط هفده نفر صنعت نوشتن را مي دانستند، عمر بن الخطاب، علي بن ابيطاب ـ عليه السّلام ـ، عثمان بن عفان، ابوعبيدة جراح، طلحه، يزيد بن ابي سفيان، ابوحذيفه بن ربيعه، حاطب بن عمروعامري، ابوسلمه، ايان بن سعيد اموي، خالد بن سعيد اموي، عبدالله بن سعد بن ابي سرح، حويطب بن عبدالعزّي، ابوسفيان بن حرب، معاويه بن ابوسفيان، جهيم بن الصلت، علاء بن الحضرمي كه از هم پيمانان قريش بود نه از خود قريش، يك زن را نيز نام مي برد به نام شغاء دختر عبدالله عدوي بود و اين زن مسلمان شد و از مهاجران اوليه به شمار مي رفت».(6)
با اين پيشينة تاريخي ورود صنعت خط به حجاز معلوم مي شود كه هر كسي در آن زمان و مكان به اين صنعت مسلط بوده در بين مردم انگشت نما مي شده.
در اين ميان سؤالي كه به ذهن انسان خطور مي كند اين است كه حكمت درس نخواندن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ چه بوده است؟
فلسفه درس نخواندن پيامبر همانطوري كه قرآن، به آن در سورة عنكبوت(7) اشاره كرده است كه اگر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي توانست بخواند و بنويسد مورد تهمت قرار مي گرفت و مي گفتند كه اين آياتي كه براي مردم مي خواند وحي الهي نيست بلكه يا آنها را از خود مي گويد يا كسي به او آموخته است، كه اين خود مي توانست در اذهان مردم شك و ترديد ايجاد كند، كه قرآن اين را از زبان مخالفان بيان كرده است و لقد نعلم انهم يقولون انما يعلمه بشر(8) ولي نخواندن و ننوشتن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين تهمت را خنثي كرد، چنانچه امام رضا ـ عليه السّلام ـ در مناظره با علماي اديان مختلف خطاب به رأس الجالوس (عالم يهودي) فرمودند: «از جمله دلايل صدق پيغمبر ما آن است كه او شخصيتي يتيم تهي دست و چوپان بود هيچ كتابي نخوانده و نزد هيچ استادي نرفته با اين حال كتابي آورد كه حكايت پيامبران و خبر گذشتگان و آيندگان در آن آمده بود».(9)
پس نتيجه مي گيريم كه واژة امّي به معناي بي علم بودن پيامبر نيست و نيز بي سوادي و نخواندن و ننوشتن بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقص نمي باشد بلكه امّي بودن براي او كمال و از افتخارات رسالت او نيز مي باشد زيرا او علم خود را از عالم بالا فرا گرفته ، به خلاف ما كه امّي بودن برايمان مساوي با جاهل بودن است.
درباره تجارت: لازمه تاجربودن هميشه داشتن سواد نيست. اكنون نيز تجاري هستند كه سواد ندارند اما بهترين تجار دنيا هستند. پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از مبعث از نظر شخصيتي به هوش و مديريت و دانايي و خرد و امانتداري معروف بود و شايستگي هاي فراوان و مقبوليت وشهرتي بي مانند در ميان عرب داشت.

پاورقی:

1. الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مكتوباً عندهم في التورات والانجيل، فامنوا بالله و رسوله النبي الامي الذي يؤمن بالله. اعراف : 157ـ158.
2. فرهنگ الرائد، واژة «ام».
3. ر.ك: مکارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهاردهم، 1371ش، ج6، ص396ـ397.
4. مطهري، مرتضي، پيامبر امّي، تهران، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، 1381، ص9ـ10.
5. همان، ص10.
6. همان، ص15 به نقل از فتوح البلدان بلاذري.
7. ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لا تخطه بيمينك اذاً لارتاب المبطلون. عنكبوت : 48.
8. نحل : 103.
9. طبرسي، الاحتجاج، بيروت، منشورات مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ‌1403ق.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.