چکیده: رفتار صحیح امام باقر(علیهالسلام) با بیادبیهای آن مرد نصرانی، مصداق تام صفات عباد الرحمن در سوره فرقان است. ایشان با این عمل الهی، آن مرد را دگرگون کرده و باعث هدایت او به دین اسلام شدند.
یکی از مهمترین مسائل اجتماعی که اسلام نیز به آن توجه نموده است، مسأله برخورد و مراوده با دیگر افراد اجتماع است. خداوند متعال در آیات متعددی به بیان اصول اخلاقی در روابط اجتماعی با مسلمین و غیر مسلمین میپردازد. در آیه دهم از سوره حجرات[1] مومنین را برادر یکدیگر معرفی میکند و بر اساس همین رابطه اخوت، تکالیف و حقوقی را برای هر یک معلوم کرده است.
امیرالمومنین(غلیهالسلام) در ضمن کلامی میفرماید: «کارِ برادر خود را بر بهترین وجه آن حمل کن. وقتی کلام برادرت قابلیت حمل بر معنای صحیحی را دارد، به هر کلمهای که از دهان او خارج میشود، سوء ظن نداشته باش».[2] در مواردی بسیاری هم، مومنین را به مدارای با مردم و عیبپوشی و حفظ اسرار ایشان امر کردهاند. پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) مدارای با مردم را نصف ایمان و رفاقت با ایشان را نیمهای از آسایش در زندگی معرّفی کردهاند.[3]
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز در کلامی نورانی، شخص عاقل را دارای دو خصلت معرفی میکند: پوشاندن عیب مردم و تغافل.[4] تغافل به معنای ندیدهگرفتن رفتار یا گفتار زشت دیگران است که در کلام الهی در دو آیه کریمه وارد شده است. یکی اینکه در توصیف عباد الرحمن(بندگان خدای مهربان) میفرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا[فرقان/63] بندگان خدای رحمان کسانی هستند که در روی زمين به فروتنی راه می روند و، چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند».
و دیگری اینکه در ادامه همین آیات میفرماید:«وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا [فرقان/72] و آنان كه به دروغ گواهى نمىدهند و در مجالس دروغ و غنا و فحش و غيره حضور نمىيابند، و چون به لغو و بيهودهاى عبور كنند بىاعتنا و بزرگوارانه مىگذرند».
در سیره ائمّه اطهار(علیهمالسلام) این ویژگیهای اخلاقی به شکلی بسیار برجسته دیده میشود. ایشان حتّی در برخورد با مخالفین با رفق و مهربانی برخورد میکردند تا جایی که قرآن کریم در مورد پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) میفرماید:« فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛[آل عمران/159] به سبب رحمت خداست که تو با آنها اينچنين خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند پس بر آنها ببخشای و برايشان آمرزش بخواه و در کارها با ايشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن ، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.»
جناب «ابن شهرآشوب مازندرانی» در کتاب «مناقب» نقل میکند: امام باقر، محمد بن علی بن الحسين(علیهمالسلام)، لقبش «باقر» است. باقر يعنی شكافنده. به آن حضرت «باقر العلوم» میگفتند، يعنی شكافنده دانشها.
روزی مردی مسيحی، به صورت سخريه و استهزاء، به جای باقر، حضرت را «بقر» (يعنی گاو) خطاب کرد و با بیادبی تمام گفت: «انت بقر» يعنی تو گاو هستی!
امام بدون آنكه از خود ناراحتی نشان دهد و اظهار عصبانيت كند، با كمال سادگی گفت: نه، من بقر نيستم من باقرم.
مسيحی گفت: تو پسر زنی هستی كه آشپز بود.
حضرت فرمود: شغلش اين بود، عار و ننگی محسوب نمیشود.
مسیحی ادامه داد: مادرت سياه و بیشرم و بد زبان بود.
حضرت در جواب فرمودند: اگر اين نسبتها كه به مادرم میدهی راست است، خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد؛ و اگر دروغ است، از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستی».
مشاهده اين همه حلم، از مردی كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد، كافی بود كه انقلابی در روحيه مرد مسيحی ايجاد کند، و او را به سوی اسلام بكشاند. مرد مسيحی بعدا مسلمان شد.[5]
بنابراین رفتار صحیح امام باقر(علیهالسلام) با بیادبیهای آن مرد نصرانی، مصداق تام صفات عباد الرحمن در سوره فرقان است؛ ایشان با این عمل الهی، آن مرد را دگرگون کرده و باعث هدایت او به دین اسلام شدند.
-----------------------------------------
پي نوشت:
[1]. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم.
[2]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص362، باب التهمة و سوء الظن.
[3]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص117، باب المداراة.
[4]. غرر الحكم و درر الكلم، ص139، شماره154.
[5]. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج18، ص 207؛ به نقل از: بحارالانوار، جلد 11، حالات امام باقر، صفحه 83.