چکیده:آری! بغض و مخالفت با علی(علیهالسلام) ملاک خوبی برای شناخت منافقین ودشمنان خدا و دوستی آن حضرت معیار روشنی برای شناخت مومنین میباشد. و این نشانه و سنگ محک، مخصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) بوده و احدی از صحابه با آن حضرت شریک نیست مگر اهل بیت آن حضرت.
یکی از شاخصهایی که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برای شناخت منافق و دشمنان خدا برای مسلمانان بیان فرمودند: حب و بغض نسبت به آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) بود؛ یعنی فرمودند دشمنی و بغض و مخالفت با امیرالمومنین(علیهالسلام) نشانه نفاق و دشمنی با خداست. با این معیار، میتوان ایمان بسیاری از اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و تابعین و مدعیان اسلام را سنجید و دانست که آیا آنها مسلمان واقعی بودهاند یا خیر؟
روایات این باب بسیار زیاد است و در کتب معتبر حدیثی شیعه و سنی نقل گردیده و از حد تواتر گذشته است، و علمای اهل سنت نیز به صحت آن معترف میباشند. غیر از بخاری و ابو داود، سایر ارباب صحاح نوشتند که: «علی(علیهالسلام) فرمود: قسم به خدايی كه دانه را شكافت و مردمان را آفريد، اين سخن رسول خدا(صلّىاللّهعليهوآله) است كه فرمود: منرا جز مؤمن دوست نمىدارد ، و به غير از منافق، کسی با من دشمنى نمىورزد».[1]
از عمران بن حصین نیز روایت شده: «رسول خدا(صلّىاللّهعليهوآله) فرمود: «یا علی! جز مومن، تو را دوست و جز منافق، تو را دشمن نمیدارد».[2] ام سلمه نیز میگوید: رسول خدا(صلّىاللّهعليهوآله) فرمود: «منافق، علی را دوست نمیدارد و مومن، او را دشمن نمیدارد».[3] ابن عباس نیز در حدیث دیگری میگوید: «رسول خدا(صلّىاللّهعليهوآله) به علی(علیهاسلام) نگریست و فرمود: جز مومن تو را دوست نمیدارد و جز منافق تو را دشمن نمیدارد؛ کسی که تو را دوست بدارد منرا دوست داشته و کسی که تو را دشمن بدارد، منرا دشمن داشته است و دوست من دوست خدا و دشمن من دشمن خداست، واى بر کسى که بعد از من تو را دشمن بدارد».[4]
عبداالله بن مسعود نیز میگوید: «از رسول خدا(صلّىاللّهعليهوآله) شنیدم که فرمود: «کسی که میپندارد به من و به آنچه آوردهام ایمان آورده در حالیکه با علی دشمنی میورزد، او دروغگوست و ایمان نیاورده است».[5]
در روایت دیگری آمده است که عایشه اشعار بسیارى حفظ بود و بنا به نقل خودش دوازده هزار بيت از لبيد شاعر به خاطر داشت و پيامبر خدا(صلّىاللّهعليهوآله) از او مى خواست كه برايش از اشعاری را كه حفظ است بخواند. از جمله اشعار وی اين دو بيت است:
إذا ما التبرُ حُكَّ على محكِّ تبيَّن غشُّه من غير شَكِ
و بان الزَيفُ و الذهبُ المصفّى علیٌّ بيننا شبه المحَك[6]
یعنی: هرگاه طلا با سنگ محك آزمايش شود، بدون شك ناخالصی آن آشكار میگردد و طلاى خالص و ناخالص از هم جدا میشود. علی(علیهالسلام) هم در بين ما، مانند آن سنگ محك است.
امیرالمومنین(علیهالسلام) خود در بیان دوستداران واقعی و دشمنان حقیقی خویش، حقیقت را این چنین بیان فرمودهاند: «اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را قطع کنم تا منرا دشمن بدارد، دشمن نمیدارد و اگر تمامی دنیا را به پای منافق بریزم تا منرا دوست بدارد، دوست نمیدارد، این مطلب قضا و قانون خداست و بر زبان نبی امی(صلیاللهعلیهوآله) جاری شد و فرمود: ای علی تو را مؤمن دشمن و منافق دوست نمیدارد».[7]
از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز نقل شده است كه فرمود: «اى على، اگر بندهاى همانند عبادت نوح در ميان قوم خود خدا را عبادت كند و به سنگينى كوه احد، طلا در راه خدا انفاق كند و آن قدر عمر وى طولانى شود كه هزار حج، پياده انجام دهد، سپس در بين صفا و مروه در حال مظلوميّت كشته شود و با اين همه اعمال، ولايت تو را نپذيرفته باشد و از رهبرى تو تمرّد نمايد، بوى بهشت را استشمام نمىكند و راهى به آن نخواهد يافت. آیا نمیدانی ای علی! که محبت تو حسنهای است که هیچ گناهی به آن ضرر نمیرساند، و بغض و دشمنی با تو، گناهی است که هیچ طاعتی به آن نفع نمیرساند. ای علی! اگر بر منافق دُرّ نثار کنی تو را دوست نخواهد داشت، و اگر بینی مؤمن را ببری هرگز با تو دشمن نشود، زیرا محبت تو ایمان است و دشمنی با تو نفاق؛ و تو را دوست ندارد مگر مؤمن پرهیزکار و تو را دشمن نخواهد داشت مگر منافق شقی».[8]
علی(علیهالسلام) مقیاس و میزانی برای سنجش فطرتها و سرشتهاست. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد، از وی نمیرنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید. و آنکه فطرتی آلوده دارد به او علاقمند نگردد، ولو اینکه به او نیکی کند.
قُرطبی و بسياری ديگر از بزرگان اهل سنت نوشتهاند: «از جمعی از صحابه؛ از جمله أبو سعيد خدری، جابر بن عبد الله، عبد الله بن مسعود و ... نقل شده است كه گفتند: ما در زمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) منافقين نمیشناختيم، مگر با دشمنی با علی(عليهالسلام)».[9]
حاکم نیشابوری از ابوذر این روایت را نقل نموده است که: «ما منافقین را نمیشناختیم مگر به واسطه تکذیب خدا و رسولش و خودداری از صلوات و به بغض و مخاافت با امیرالمومنینن(علیهالسلام)». سپس حاکم نیشابوری گوید: «این حدیث طبق شرط مسلم نیشابوری در صحیح مسلم، صحیح است»[10]
بنابراین نفاق امری دارای مراتب است که هر قدر بغض و مخالفت با امیرالمومنین(علیهالسلام) و محبت دشمنان آن حضرت در دل کسی بیشتر باشد نفاقش بیشتر است.
اکنون بنگرید حال بسیاری از صحابه را که بنا به گفته «ابن تیمیه» کینه و بغض امیرالمومنین(علیهالسلام) را در سینه داشتند و با وی به دشمنی پرداخته و بسا به آن حضرت ناسزا نیز میگفتند.[11] افرادی مانند خوارج و برخی صحابه اگر چه به ظاهر، مشهور به تدین به امور دین باشند، ولیکن در واقع به دلیل بغض و مخالفت نسبت به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) از دایره ایمان بیرون بوده و منافق و دشمن خدا محسوب میشودند؛ چرا که مخالفت و دشمنی با امیرالمومنین(علیهالسلام) بدون شک، دشمنی و محارابه با خداست؛ چنانکه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «هرکس با علی دشمنی کند، با خداوند دشمنی کرده است».[12]
آری! بغض و مخالفت با امیرالمومنین(علیهالسلام) ملاک خوبی برای شناخت منافقین و دشمنان خدا، و دوستی آن حضرت معیار روشنی برای شناخت مومنین میباشد. و این نشانه و سنگ محک، مخصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) بوده و احدی از صحابه با آن حضرت شریک نیست، مگر اهل بیت آن حضرت.
__________________________
پینوشت:
[1]. «عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ زِرٍّ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ : وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيَّ أَنْ لَا يُحِبَّنِي إِلَّا مُؤْمِنٌ وَلَا يُبْغِضَنِي إِلَّا مُنَافِقٌ». مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحياء التراث العربی، ج1، کتاب الایمان، باب 33، حدیث132- (78)، ص86؛/ مسند أحمد، أحمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۱، ص۹۵ و ۱۲۸؛/ و سنن النسائی، نسائی، بیروت، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۳۴۸ق، ج۸، ص۱۱۶؛/ و السنن الكبرى، نسائی، بیروت، دار الكتب العلمية، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۷ و ج۶، ص۵۳۴؛/ و مسند الحميدی، حميدی، بیروت: دار الكتب العلمية، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۱؛/ و سنن الترمذی، ترمذی، بیروت، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۳۰۶؛/ و مسند أبی يعلى، أبويعلى موصلی، دار المأمون للتراث، ج۱، ص۲۵۱؛/ و تاريخ بغداد، خطيب بغدادی، بیروت، دار الكتب العلمية، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۴۱۶ و ج۱۴، ص۴۲۶؛/ و سنن ابن ماجة، محمد بن يزيد قزوينی، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج۱، ص۴۲؛/ و الديباج على مسلم، جلال الدين السيوطی، ج1، ص93؛/ و المصنف ، ابن أبی شيبة الكوفی، ج7، ص494؛/ و كتاب السنة، عمرو بن أبی عاصم ، ص584؛/ و صحيح ابن حبان، ابن حبان، ج 15، ص367 – 368؛/ و سير أعلام النبلاء، الذهبی، ج12، ص509؛/ و فتح الباری، ابن حجر، ج7، ص58؛/ و تحفة الأحوذی، المباركفوری، ج10، ص151 و.....
[2]. «سول الله(صلىاللهعلیهوسلم) قال لعلیّ لا یحبك إلا مؤمن ولا یبغضك إلا منافق». المعجم الأوسط، طبرانی، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۳۷؛/ و مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص95 و 128؛/ و سنن النسائی، ج8، ص116؛/ و السنن الكبرى، ج5، ص137 و ج6، ص534؛/ مسند الحمیدی، ج1، ص31؛/ سنن الترمذی، ج5، ص306؛/ مسند أبی یعلى، ج1، ص251؛/ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج8، ص416 و ج14، ص426؛/ صحیح مسلم ج 1 ص48 «باب الدّلیل علی حسَب الانصار»؛/ و صواعق محرقه ابن حجر ص 120، حدیث هشتم از فضائل آن حضرت؛/ و شرح ابن ابی الحدید ج18، ص173 ذیل حکمت42 و گوید: «هذا الخبر مروی فِی الصّحاحِ»
[3]. «قال رسول الله(صلیاللهعلیهوسلم) لعلی لا یحبك منافق ولا یبغضك مؤمن». حدیث ام سلمه با الفاظ گوناگون در منابع روایی اهل سنت آمده است: مسند أبی یعلى، أبویعلى موصلی، دار المأمون للتراث، ج۱۲، ص۳۳۲؛/ و سنن الترمذی، ترمذی، بیروت، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۹۹؛/ و المعجم الكبير، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج۲۳، ص۳۷۵؛/ و ينابيع المودة لذوی القربى، ج1، ص150و152، و ج2، ص85؛/ و كنز العمال، ج11، ص599
[4]. «عن ابن عباس قال نظر النبی(صلىاللهعلیهوسلم) إلى علی فقال لا یحبك إلا مؤمن ولا یبغضك إلا منافق من أحبك فقد أحبنی ومن أبغضك فقد أبغضنی وحبیبی حبیب الله وبغیضی قبل بغیض الله ویل لمن أبغضك بعدی لراد». المعجم الأوسط، طبراني، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۸۷
[5]. «عن عبد الله بن مسعود قال سمعت رسول الله(صلىاللهعلیهوسلم) یقول من زعم أنه امن بی و ما جئت به و هو یبغض علیا فهو كاذب لیس بمؤمن». تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۲۸۱؛/ و الاستيعاب، ابن عبدالبر، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۰.
[6]. الغدیر، ج2، ص42؛ عبقات الانوار، ج14، ص150؛ فرصت الدوله شيرازى در ديوان خود در معنى قول عايشه در مدح أمير المؤمنين(علیهالسلام) چنین سروده:
«عايشه گفت ار طلا را آزمائى بر محك گر بود غشى در آن ظاهر شود بى ريب و شك
در ميان ما گروهى قلب و قومى بیغشند سرور مردان على اندر ميان همچون محك»؛ به نقل از تعليقات نقض، ج4، ص1117
[7]. «لو ضربت خیشوم المومن بسیفی هذا علی ان یبغضنی ما ابغضنی، و لو صببت الدنیا بجماتها علی المنافق علی ان یحبنی ما احبنی، و ذلک انه قضی فانقضی علی لسان النبی الامی(صلىاللهعلیهوسلم) انه قال: یا علی لا یبغضک مومن و لا یحبک منافق». نهج البلاغه، حکمت44
[8]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلىاللهعلیهوسلم): يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ مِثْلَ مَا قَامَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ وَ كَانَ لَهُ مِثْلُ أُحُدٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ حَتَّى حَجَّ أَلْفَ حِجَّةٍ ثُمَّ قُتِلَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ لَمْ يُوَالِكَ يَا عَلِيُّ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَ لَمْ يَدْخُلْهَا أَ مَا عَلِمْتَ يَا عَلِيُّ أَنَّ حُبَّكَ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضَكَ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا طَاعَةٌ يَا عَلِيُّ لَوْ نَثَرْتَ الدُّرَّ عَلَى الْمُنَافِقِ مَا أَحَبَّكَ وَ لَوْ ضَرَبْتَ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ مَا أَبْغَضَكَ لِأَنَّ حُبَّكَ إِيمَانٌ وَ بُغْضُكَ نِفَاقٌ وَ لَا يُحِبُّكَ إِلَّا مُؤْمِنٌ تَقِيٌّ وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافِقٌ شَقِي». ابی جعفر محمد بن علی بن رستم طبری معروف به عمادالدین طبری، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، (طبع قديم)، ج2، ص95
[9]. «روی عن جماعة من الصحابة [أبی سعيد الخدری، جابر بن عبد الله، عبد الله بن مسعود و...] أنهم قالوا: ما كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله(صلىاللهعلیهوسلم) إلا ببغضهم لعلی(عليه السلام)». محمد بن احمد قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، تحقیق دکتر عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، موسسه الرساله، ج1، ص399؛/ و مناقب علی بن ابی طالب، ابن مغازلی، سبط النبی، ۱۴۲۶ق، ص۲۴۹؛/ و شواهد التنزيل لقواعد التفضیل، حاکم حسکانی، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۵۰؛/ و الدر المنثورفی التفسیر بالمأثور، سیوطی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر، ج۶، ص۶۷؛/ و تاریخ دمشق، ابن عساکر، بیروت، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۶۱؛/ و مناقب علیّ بن أبی طالب وما نزل من القرآن فی علیّ، أبی بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهانی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۴ق، ص۳۲۱؛/ و سنن الترمذی، باب فضایل علی(علیهالسلام) حدیث ۳۶۵۰؛/ و نظم درر السمطين ، الزرندی الحنفی، ص 102 و … .
[10]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۹؛/ و کنز العمال، متقی هندی، بيروت: مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۰۶.
[11]. منهاج السنة النبویة، ج7، ص137 و 138
[12]. «عادى الله من عادى علیا». صحیح الجامع الصغیر، طبع المکتب الاسلامی، ص۷۳۵، ح۳۹۶۶؛/ و التنویر شرح الجامع الصغیر، طبع مکتبة دار السلام، ج۷،ص۱۹۴؛/ و الفتح الکبیر فی ضم الزیادة الی جامع الصغیر، طبع دار الکتاب العربی، ج۲، ص۲۲۱؛/ و فیض القدیر، طبع دار المعرفة، ج۴، ص۲۹۸ ؛/ و اسد الغابة فی معرفة الصحابة، طبع دار الکتب العلمیة، ج۲، ص۲۳۸؛/ و کنز العمال، طبع موسسة الرسالة، ج۱۱، ص۶۰۱، ح۳۲۸۹۹؛/ و الاصابة فی تمییز الصحابة،ج۱، ص۱۹۱؛/ و التیسیر بشرح الجامع الصغیر،ج۲، ص۱۲۵؛/ و معرفة الصحابة لابی نعیم، طبع دار الوطن، ج۲،ص۱۰۴۳