افزودن دیدگاه

تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام خدمت شما.

ببین دوست عزیز این بحث به صورت مفصل در کتب کلامی اومده و علمای علم کلام مفصل از زمان های گذشته تا کنون در این رابطه صحبت کردن؛ لذا شبهه مطرح و پاسخ داده شده.

اینکه می‌فرمایید خدا بزرگ تر از اونه که هدف داشته باشه، در واقع پایین آوردن خداست، نه بالا بردن او؛ چرا که هیچ عاقلی کار لغو و بیهوده انجام نمیده، اگر بگید خدا هدفی از خلقت نداره، دقیقا به این معناست که هدفی نداره و لغو بیهوده است. خدایی که جامع جمیع کمالاته چطور ممکنه کاری بیهوده و لغو انجام بده و هیچ هدفی از خلقت آسمان و زمین و انسان و ملائکه نداشته باشه، این تصور از خدا خیلی تصوره غلطیه.

شیعه میگه کار بیهوده و لغو انجام دادن قبیحه و خداوند متعال که جامع همه کمالاته و هیچ عیب و نقص و نیازی در او نیست، هرگز عمل قبیحی انجام نمیده، چرا که لازمه ذات پاک و متعالی او، اینه که ازش فقط خوبی و بزرگی و کمال صادر بشه نه قبح و بدی؛ لذا هیچ قبیحی از خدا صادر نمیشه، یکی از کارهای قبیح هم همینه که کاری رو لغو و بیهوده و بدون هدف انجام بده، لذا ما میگیم چون خدا بزرگ تر از اونه که کار بیهوده انجام بده، پس باید از خلقت مخلوقات خودش هدف داشته باشه. 

قرآن هم آیات زیادی در این زمینه داره، بارها فرموده ما آسمان و زمین و آنچه در آن دو هستش رو بیهوده و هیچ و پوچ نیافریدیم، یعنی بدونید از خلقت اونا هدفی داریم، و این یعنی همون حرف شیعه.

لذتی که درباره خدا گفته میشه با لذتی که ما انسان‌ها می‌بریم فرق داره، لذت خدا عقلیه نه جسمی، شما گاهی از اینکه دارای کمالی هستی، مثل علم و سواد یا مساله علمی رو حل کردی یه لذت می‌بری و خوشحال میشی، این لذت رو میگن لذت عقلی؛ خداوند متعال وقتی به خودش نگاه میکنه که کمال مطلقه و هیچ عیب و نقصی نداره و هیچ خللی در او راه نداره و ... از داشتن ازاین کمالات لذت میبره، شاید این آیه از قرآن که خدا به خودش آفرین و «بارک الله» میگه هم به همین معنا باشه: « فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحسَنُ الخالِقينَ-مؤمنون»(مومنون/14)

در کتب کلامی هم گفته شده خوشحالی خدا به معنای پاداشه و ناراحتی خدا به معنای عذابه، لذا خوشحالی و ناراحتی به معنای تغییر حالت در خدا راه نداره، اما لذت بردن از خود، به معنای تغییر حالت نیست، به معنای رضایت از خوده، یعنی خداوند متعال چون در خودش هیچ عیبی نمی‌بینه، همیشه از خودش راضیه و خودش رو دوست داره. 

نکته دوم اینکه: درسته که کنه ذات ربوبی خارج درک و فهم بشره، اما خداوند متعال رو در مقام اسما و صفات می‌توان شناخت و باید شناخت، نمیشه گفت انسان هیچ شناختی از خدا پیدا نمی‌کنه، او چیز مبهم و نامفهومیه؛ نه، این درست نیست، باید اوصاف سلبی و ثبوتی خدا رو شناخت و تمام نواقص و کمبودها رو از اونا جدا کرد. مثلا عقل میگه بدون شک خدا داری علم و قدرت و حیات هستش، این علم قدرت هم باید بی‌نهایت باشند و متناسب با ذات ربوبی او، هر گونه کمبود و نقصی باید از ذات او مبری بشه، یا اینکه عقل میگه خدا بناید جسم داشته باشه، خدا نباید خواب و خوراک و تولید  مثل و ... داشته باشه، این‌ها صفات سلبیه که از خدا دفع میشه.

پس انسان به اندازه درک وفهم خودش می‌تونه مقام اسما و صفات الهی رو درک کنه، اما کنه ذات ربوبی مجهول مطلقه و احدی از اون اطلاع نداره، حتی پیامبران الهی، حتی ائمه اطهار.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 7 =
*****