- کسی که خود را شاهنشاه آریامهر و اعلیحضرت همایونی مینامید در پایان کارش، نه در کشور خودش جایی داشت و نه در کشور اربابان غربیاش!
شاه خیال میکرد با پشتکردن به مردم ایران و بیاعتنایی نسبت به خواستههای آنان ضرر نخواهد کرد، چون آمریکا و انگلیس پشتیبان او هستند! اما شعور پایین سیاسی، مانع از فهم این مطلب واضح شد که اربابان دنیاپرست فقط تا زمانی که منافعشان تامین شود از بردگان خود حمایت میکنند و همین اتفاق هم دربارهی محمدرضا پهلوی به وقوع پیوست.
پس از فرار از ایران در دی ۵۷، شاه قصد حضور در آمریکا را داشت چون خیال میکرد در برابر آن همه خوشخدمتی، پذیرش او در چنین شرایطی، کمترین پاداش خواهد بود. اما نه تنها آمریکا بلکه انگلیس هم او را راه نداد و به قول امیراصلان افشار –آخرین رئیس کل تشریفات دربار- «کینهی دنیا روز به روز بیشتر شده بود و اعلیحضرت را دیگر هیچ جا قبول نمیکردند!»[ ۱]
اینگونه بود که محمدرضا شاهِ پرادعا و متکبر، مجبور شد به باهاما، پاناما و سپس به مصر برود و در نهایت خفت و خواری در آنجا بمیرد.
[۱] خاطرات امیراصلان افشار، نشر فرهنگ(کانادا)، چاپ اول، سال ۲۰۱۲ میلادی