نقش اصحاب ائمه(علیهم‌السلام) در برخورد با غالیان

09:24 - 1398/02/17

اصحاب ائمه(علیهم‌السلام) با نوشتن کتاب به مخالفت با غالیان برخواستند.

برخورد اصحاب با غلو

جریان غلو یکی از فتنه‌های بزرگ جامعه اسلامی بود که ائمه اطهار(علیهم‌السلام) تمام‌قدر با آن به مخالفت برخواسته و با هر شیوه‌ای که امکان داشت، تلاش کردند آن را از جامعه اسلامی حذف کنند، در این میان صحابه ایشان نیز با پیروی از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) تلاش کردند در مقابل این جریان انحرافی بیایستند. در ادامه به برخی از این اقدامات اشاره می‌کنیم.

1. نوشتن کتاب در رد غالیان
اصحاب که اُمنای معصومان(علیهم‌السلام) در حفظ حلال و حرام الهی بودند، با تشویق ایشان، هیچ فرصتی برای روشن‌گری و تبیین مقاصد اصلی این حرکت انحرافی را از دست نمی‌دادند، به طوری که کتاب‌های متعددی در این‌باره به نگارش در آوردند که به عنوان نمونه به تعدادی از این کتاب‌ها اشاره می‌کنیم:
1. کتاب «الرد علی الغالیة» اثر حسن به علی فضال که از از راویان موثق شیعه و از اصحاب خاص امام رضا(علیه‌السلام) بوده است.
2. حسین بن سعید اهوازی نیز کتابی با همین نام در رد غالیان نگارش کرده است، وی از اصحاب امام رضا(علیه‌السلام)، امام جواد(علیه‌السلام) و امام هادی(علیه‌السلام) بوده است.
3. کتاب «الرد علی الغالیة المحمدیة» اثر فضل به شاذان نیشابوری، متکلم و محدث بزرگ شیعه که سه امام را درک کرده است، یکی از کتاب‌های مهم در رد غالیان است.
4. کتاب «الرد علی الغالیة و ابوالخطاب و اصحابه» اثر ابراهیم بن أبی حفص که نجاشی در مورد وی می‌نویسد: او كه یكی از یاران سال‌خورده امام عسكری(علیه السلام) بود، شخصی مورد اطمینان و معروف نزد امام و شیعیان بوده است.
5. کتاب «الرد علی الغلاة» اثر علی بن مهزیار اهوازی  فقیه و محدّث و از رهبران و سرشناسان شیعه در اوایل قرن سوم قمری. وی نزد امامان شیعه جایگاه والایی داشت و از یاران نزدیک امام جواد(علیه‌السلام) و امام هادی(علیه‌السلام) بوده است و وکیل ایشان در برخی نواحی بوده است. و... نگارش این کتاب‌ها از سوی اصحاب ائمه اطهار(علیهم‌السلام) ضربه سهمگینی به جریان غلو وارد کرد.

2. دریافت آموز‌ه‌ها از راه‌های قابل اعتماد
یکی از مهم‌ترین شیوه‌های اصحاب برای در امان ماندن از انحرافات جریان غلو، مراجعه مستقیم به امامان معصوم(علیهم‌السلام) برای دریافت آموز‌ه‌های دینی از ایشان بود، چرا که در این شیوه، هر گونه احتمال لغزش و افتادن در دام جریان‌های انحرافی از میان می‌رفت و اعتماد حداکثری از مطالب دریافتی به دست می‌آمد؛ اما از آنجایی که این شیوه برای همگان ممکن نبود و خیل عظیمی از جامعه شیعه و دوست‌دار اهل بیت(علیهم‌السلام) به ایشان دسترسی نداشتند، با تدبیر ایشان مراجعه به اصحاب و یاوران نزدیک به جای خود معصوم، کم کم جای خود را باز کرد، تا جایی که مردم برای دریافت پاسخ به سؤالات دینی و رفع حوایج معنوی خود، به ایشان رجوع می‌کردند. برای نمونه، امام صادق(علیه‌السلام) در پاسخ به درخواست یکی از اصحاب برای معرفی فردی که بتواند به او مراجعه کند، فرمود: «چرا به محمد به مسلم ثقفی مراجعه نمی‌کنید؟ همانا او از شاگردان پدرم است و نزد او از اعتبار برخوردار بوده»[1] یا زمانی که «شعیب عقرقوفی» از امام صادق(علیه‌السلام) پرسید: «زمانی که سؤالی برایمان پیش می‌آید، نزد چه کسی برویم؟» حضرت فرمود: «ابوبصیر».[2]

در کنار درخواست شیعیان از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) برای معرفی فردی که بتواند پاسخ‌گوی سؤالات آن‌ها باشد، گاهی ایشان خود، شیعیان را جهت مراجعه به برخی یاران خویش دعوت می‌کردند. برای نمونه، امام صادق(علیه‌السلام) برای راحت‌تر شدن کار برخی از شیعیان، آن‌ها را به مراجعه به «حارث بن مغیره نصری» دعوت می‌کرد.[3] هم‌چنین پس از آغاز به کار سازمان وکالت در دوره امام کاظم(علیه‌السلام) چندین گزارش نقل شده است که ایشان هدایا و وجوهات شرعی افرادی که از مناطقی می‌آمدند که ایشان در آن‌جا وکیل مشخصی داشتند، نمی‌پذیرفت و امر می‌فرمود که تعاملات دینی خود را با آن‌ها انجام دهند.[4]

____________________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن طوسی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1409ق، ص297.
[2]. همان، ص171.
[3]. همان، ص337.
[4]. همان، ص328.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****