سحر چيست و از چه زمانى پيدا شده؟

17:05 - 1392/04/26
رهروان ولایت ـ سحر نوعى اعمال خارق‌العاده است كه آثارى از خود در وجود انسانها به جا مى‏‌گذارد و گاهى يك نوع چشم‏‌بندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه روانى و خيالى دارد.
سحر

بسم الله الرحمن الرحیم

سحر نوعى اعمال خارق‌العاده است كه آثارى از خود در وجود انسانها به جا می‌‏گذارد و گاهى يك نوع چشم‏‌بندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه روانى و خيالى دارد.
سحر در لغت به دو معنى استعمال شده:
1- به معنى خدعه و نيرنگ و شعبده و تردستى و به تعبير" قاموس اللغه" سحر يعنى خدعه كردن.
2-" كل ما لطف و دق":" آنچه عوامل آن‌نامرئى و مرموز باشد".
راغب اصفهانی در کتاب مفردات راغب به سه معنى اشاره می‌کند:
1- خدعه و خيالات بدون حقيقت و واقعيت، همانند شعبده و تردستى.
2- جلب شيطانها از راههاى خاصى و كمك گرفتن از آنان.
3- معنى ديگرى است كه بعضى پنداشته‌‏اند و آن اينكه: ممكن است با وسائلى ماهيت و شكل اشخاص و موجودات را تغيير داد، مثلا انسان را بوسيله آن به صورت حيوانى در آورد، ولى اين نوع خيال و پندارى بيش نيست و واقعيت ندارد.[1]
مرحوم طبرسى در مجمع البیان فرموده: سحر و كهانت و حيله نظير هم‌‏اند از جمله سحر تصرفى است كه در چشم واقع مي‌شود تا گمان كند كار همانطور است كه مى‌‏بيند حال آنكه آنطور نيست. و سحر عملى‏ خفى است كه شى‏ء را بر خلاف صورت و جنس آن مصور مي‌كند در ظاهر نه در حقيقت.[2]
در مورد اینکه سحر و جادوگری از چه زمانی بوجود آمده است؟ روایات مختلف است لیکن به دو روایت که مرحوم علامه در المیزان نقل فرموده اشاره می‌کنیم:
در تفسير عياشى و قمى در ذيل آيه (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ)[3] الخ، از امام باقر ع روايت آورده‌‏اند، كه در ضمن آن فرموده پس همين كه سليمان از دنيا رفت، ابليس سحر را درست كرده، آن را در طومارى پيچيد، و بر پشت آن طومار نوشت: اين آن علمى است كه آصف بن برخيا براى سلطنت سليمان بن داوود نوشته، و اين از ذخائر گنجينه‌‏هاى علم است، هر كس چنين و چنان بخواهد، بايد چنين و چنان كند، آن‌گاه آن طومار را در زير تخت سليمان دفن كرد، آن‌گاه ايشان را به در آوردن راهنمايى كرد، و بيرون آورده برايشان خواند. لا جرم كفار گفتند: عجب، اين‌كه سليمان بر همه ما چيره گشت به‌خاطر داشتن چنين سحرى بوده، ولى مؤمنين گفتند: نه، سلطنت سليمان از ناحيه خدا و خود او بنده خدا و پيامبر او بود، [4] و آيه (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ) در خصوص همين مطلب نازل شده است.
مرحوم علامه در توضیح روایت فرموده‌اند: اگر در اين روايت وضع علم سحر و نوشتن و خواندن آن را به ابليس نسبت داده، منافات با اين ندارد كه در جاى ديگر به ساير شيطان‌هاى جنى و انسى نسبت داده باشد، براى اينكه تمامى شرور بالآخره به‌او منتهى، و از ناحيه آن لعنتى بسوى اولياء و طرفدارانش منتشر ميشود، حال يا مستقيما بانان وحى مى‏‌كند، و يا آنكه به‌وسيله وسوسه در آن‌ها نفوذ مى‌‏كند، و اين دو جور نسبت در لسان اخبار بسيار است.[5]
در كتاب عيون اخبار الرضا، در داستان گفتگوى حضرت رضا ع با مامون، آمده: كه فرمود: هاروت و ماروت دو فرشته بودند كه سحر را به‌مردم ياد دادند، تا بوسيله آن از سحر ساحران ايمن بوده و سحر آنان را باطل كنند و اين علم را به احدى تعليم نمى‌‏كردند، مگر آنكه‏ زنهار مي‌دادند كه ما فتنه و وسيله آزمايش شما‌ئيم، مبادا با بكار بردن نا‌بجاى اين علم كفر بورزيد، ولى جمعى از مردم با استعمال آن كافر شدند، و با عمل كردن بر خلاف آنچه دستور داشتند كافر شدند چون ميانه مرد و زنش جدايى مى‌‏انداختند، كه خداى تعالى در باره آن فرموده: (وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).[6]

از بررسى حدود 51 مورد كلمه" سحر" و مشتقات آن در سوره‌‏هاى قرآن از قبيل: طه، شعراء، يونس و اعراف و ... راجع به سرگذشت پيامبران خدا: موسى، عيسى و پيامبر اسلام ص به اين نتيجه مى‏‌رسيم كه سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسيم مى‌‏شود:
1- آنجا كه مقصود از آن فريفتن و تردستى و شعبده و چشم‏‌بندى است و حقيقتى ندارد چنان كه مى‏‌خوانيم:" فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‏: (ريسمان‌ها و عصا‌هاى جادوگران زمان موسى در اثر سحر، خيال مى‌‏شد كه حركت مى‌‏كنند)" سوره طه آيه 66" و در آيه ديگر آمده است" فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ" (هنگامى كه ريسمان‏‌ها را انداختند چشم‌هاى مردم را سحر كردند و آنها را ارعاب نمودند) [7] از اين آيات روشن مى‌‏شود كه سحر داراى حقيقتى نيست كه بتوان در اشياء تصرفى كند و اثرى بگذارد بلكه اين تردستى و چشم‌بندى ساحران است كه آن چنان جلوه مى‌‏دهد.
2- از بعضى از آيات قرآن استفاده مى‏‌شود كه بعضى از انواع سحر به راستى اثر مى‌‏گذارد مانند آيه فوق كه مى‌‏گويد آنها سحر‌هايى را فرا مى‌‏گرفتند كه ميان مرد و همسرش جدايى مى‌‏افكند (فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ) يا تعبير ديگرى كه در آيات فوق بود كه آنها چيزهايى را فرا مى‌‏گرفتند كه مضر به حالشان بود و نافع نبود (وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ).
ولى آيا تاثير سحر فقط جنبه روانى دارد و يا اينكه اثر جسمانى و خارجى‏ هم ممكن است داشته باشد؟ در آيات بالا اشاره‌‏اى به آن نشده، و لذا بعضى معتقدند اثر سحر تنها در جنبه‏‌هاى روانى است.
نكته ديگرى كه در اينجا تذكر آن لازم است اينكه: به نظر مى‌‏رسد قسمت قابل توجهى از سحرها به‌وسيله استفاده از خواص شيميايى و فيزيكى به عنوان اغفال مردم ساده‌‏لوح انجام مى‏‌شده است. مثلا در تاريخ ساحران زمان موسى ع مى‌‏خوانيم كه آنها درون ريسمانها و عصاهاى خويش مقدارى مواد شيميايى مخصوص (احتمالا جيوه و مانند آن) قرار داده بودند كه پس از تابش آفتاب، و يا بر اثر وسائل حرارتى كه در زير آن تعبيه كرده بودند، به حركت در آمدند، و تماشا كنندگان خيال مى‏‌‌كردند آنها زنده شده‌‏اند. اين گونه سحرها حتى در زمان ما نيز كمياب نيست.[8]

 آيا سحر در رسول خدا صلى اللّه عليه و آله اثر داشت؟
قرآن كريم قول كفار را كه آن حضرت را مسحور مي‌گفتند به‌صورت ردّ نقل مي‌كند «إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً» [9] ايضا «وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً» [10] اين آيات روشن مي‌كند كه آن حضرت مسحور نبوده در اين صورت آن‌چه در مجمع از عايشه و ابن عباس نقل شده كه لبيد بن اعصم يهودى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را سحر كرد و آن حضرت مريض شد تا جبرئيل معوذتين را آورد و سحر گشوده شد و حضرت شفا يافت پندارى بيش نيست طبرسى ره پس از نقل آن فرموده: اين جائز نيست زيرا آنكه مسحور است گوئى در عقل او اختلالى رخ داده خداوند اين مطلب را با «وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً. انْظُرْ كَيْفَ ...» ردّ كرده است بلى ممكن است يهودى و دخترانش خواسته‏‌اند چنين كارى بكنند ولى نتوانسته‏‌اند و خداوند آن حضرت را از كيد آن‌ها مطلع فرموده است. مرحوم فيض رواياتى در اين زمينه در صافى تفسير سوره علق نقل كرده است ولى اگر آن‌ها را قبول كنيم بايد بگوئيم: نعوذ باللّه آنحضرت مسحور بوده است با آنكه قرآن مجيد در نفى آن صراحت دارد. محققين باين نقلها اشاره كرده و ردّ نموده‌‏اند. ولى آيه «يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‏» كه گذشت حاكى از نفوذ سحر در موسى عليه السّلام است و اللّه العالم. امّا در عين حال آنحضرت مي‌دانست كه اين كار سحر است.[11]

پی نوشت:
[1]. مفردات راغب" سحر"- مفردات ألفاظ القرآن، ص: 400
[2]. قاموس قرآن، ج‏3، ص: 238
[3]. آیه 102 بقره
[4]. عياشى ج 1 ص 52 حديث 74 و تفسير قمى ج 1 ص 55
[5]. ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 357
[6]. عيون اخبار الرضا ج 1 ص 271 حديث 2
[7]. اعراف آيه 116
[8]. تفسير نمونه، ج‏1، ص: 382
[9]. اسراء: 47.
[10]. فرقان: 8.
[11]. قاموس قرآن، ج‏3، ص: 239

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 2 =
*****