معجزات حضرت محمد(ص) چيست؟

21:58 - 1393/12/13
چکیده: در تاريخ معتبر براي پيغمبر اكرم ص بيش از چهار هزار معجزه ثبت شده است و تنها معجزه ايشان منحصر در شق القمر و يا قرآن و معراج نيست،اين معجزات را هم علماي اهل سنت نقل كرده اند و هم علماي شيعه،از جمله آنها شق القمر، ردّ شمس، نزول باران، نازل كردن مائده هاي آسماني و طعام آسماني، زنده كردن مردگان، شفاي بيماران و... كه شرح و توضيح آنها در اين مختصر نمي گنجد.

معجزات حضرت محمد ص چيست؟ 1. طبق قرآن (شق القمر) هنوز اتفاق نيفتاده است. 2. داستان معراج پيامبر قابل رويت و اثبات براي انسان هاي معمولي نبوده است. 3. طبق كتاب زير خود قرآن نمي تواند يك معجزه باشد چون پر از تناقضات و اشتباهات است.

پاسخ:
در رابطه با بند اول پرسش بايد گفت كه: در تاريخ معتبر براي پيغمبر اكرم ص بيش از چهار هزار معجزه ثبت شده است و تنها معجزه ايشان منحصر در شق القمر و يا قرآن و معراج نيست،اين معجزات را هم علماي اهل سنت نقل كرده اند و هم علماي شيعه،
شيخ عباس قمي از محدثين شيعه از مناقب ابن شهر آشوب نقل كرده كه وي چهار هزار و چهارصد و چهل معجزه از پيامبر اكرم نقل كرده كه با مراجعه به كتب مربوطه مي توانيد آنها را مطالعه كنيد كه از جمله آنها شق القمر، ردّ شمس، نزول باران، نازل كردن مائده هاي آسماني و طعام آسماني، زنده كردن مردگان، شفاي بيماران و... كه شرح و توضيح آنها در اين مختصر نمي گنجد.(1)
اما راجع به «شق القمر» بايد گفت: اين مطلب صحيحي نيست بلكه تاريخ گواه اين است كه اتفاق افتاده و از معجزات نبي اكرم است اين قضيه را الموفق بن احمد خوارزمي در كتاب المناقب خويش، ابي عبدالله بن حمران الخصيبي در «كتاب الكبري»،(2) و اسماعيل باشا البغدادي در كتاب «هدية العارفين» نقل كرده.(3)
هم چنين در كتب روايي هم بسيار نقل شده مثل بحارالأنوار مجلسي هم چنين در كتب تفسيري نيز نقل شده است، در تاريخ آمده ابن عباس گفت:
«مشركان جمع شدند و خدمت رسول گرامي اسلام ص آمدند و همگي گفتند اگر راست مي گويي براي ما ماه را نصف كن، پيامبر اكرم فرمودند: اگر اين كار را كنم ايمان مي آوريد» همگي گفتند آري،
سپس نبي اكرم ص از خداي خويش نسبت به اين عمل اذن گرفت، سپس ماه را به دو نيم كرد و فرمودند:
فلاني و فلاني و فلاني، همگي شاهد باشيد، اين قضيه توسط ابن مسعود،عبدالله بن عمر، انس بن مالك، حذيفه ابن ايمان، جبير بن مطعم نيز نقل شده.(4) و به نحوي مشهور است كه اجماع مسلمين بر آن است و مورد اتفاق جميع مسلمين، مؤيد آن نيز آيات قرآن است كه به اين داستان اشاره دارد و بعداً خواهيم گفت قرآن معجزه و سخن الهي است.
در نتيجه اولا: «شق القمر» معجزه نبي اكرم است و اتفاق افتاده و تاريخ گواه اين مطلب است، ثانيا: معجزات ايشان منحصر در همين معجزه نيست بلكه هزاران معجزه ديگر هم داشته اند كه در تاريخ ثبت گرديده است.
اما راجع به سئوال دوم كه معراج قابل رؤيت و اثبات نيست، بايد گفت:
اولا: ما معراج را معجزه و دليل بر صدق نبوت نمي دانيم كه عدم اثبات آن باعث كذب نبوت گردد، بلكه معراج بعد از به پيامبري رسيدن حضرت محمد رخ داد و تنها، دليلي بر فضيلت و مقام و منزلت بالاي حضرت در درگاه الهي است.
ما نبوت حضرت را با ادله ديگري اثبات مي كنيم و همان طور كه در قسم اول سئوال گذشت بيش از 4 هزار معجزه از ايشان ثبت گرديده، هم چنين معجزه بايد با درخواست مردم و دليلي بر صدق ادعاي نبوت ايشان باشد در حالي كه داستان معراج به درخواست الهي و بدون درخواست كسي از مردم صورت گرفت
و تنها گوياي مقام بي نظير و ولاي نبي اكرم ـ ـ است. ثانيا: معراج پيامبر اكرم با عقل و برهان و يا با ثبت در تاريخ قابل اثبات نيست، چون كسي به جز خود حضرت از آن خبر ندارد.
از طرفي ما معتقديم پيامبر اكرم بلكه تمام پيامبران معصوم از خطا و اشتباه بلكه معصوم از گناه و معصيتند، زيرا خداوند سبحان پيامبر اكرم را براي هدايت و به كمال رسيدن انسان فرستاده است و وي وظيفه دارد راه هاي به كمال رسيدن از جانب خداي سبحان به انسان را برساند، در نتيجه اگر اين پيامبر در دريافت وحي و ابلاغ آن، خطايي داشته باشد،
نقض غرض الهي است و با حكمت الهي سازگار نيست، هم چنين اگر پيامبري مرتكب گناه شود چون مردم او را نماينده خداوند سبحان در زمين مي دانند، به تصور اينكه اين عمل جايز است و نيكو آن را انجام مي دهند و باز در گمراهي مي افتند و باز نقض غرض الهي است.(5)
در نتيجه تمام پيامبران بالأخص وجود نازنين نبي اكرم بايد معصوم از گناه و معصيت و خطا و اشتباه باشند و يكي از موارد گناه، دروغ است و ايشان بايد از دروغ مبرّا باشند، لذا اگر از واقعه اي خبر داد مثل معراج قطعا در مدعاي خود صادق است، همان طور كه در خبر از احكام الهي صادق است و قابل قبول.
از طرفي وقايعي در زمان معراج رخ داد كه در تاريخ ثبت شده و مي تواند مؤيدي بر معراج باشد و آن اينكه حضرت در برگشت از معراج در بيت المقدس فرود آمد و راه مكه را در پيش گرفت و در بين راه به كاروان بازرگاني قريش برخورد كرد، كه شتر خود را گم كرده بودند و از آب آنان خوردند و سپس به منزل «ام هاني» فرود آمدند.
قريش كه طبق عادت ديرينه خود به تكذيب پيامبر پرداختند و از او خواستند ساختمان بيت المقدس را تشريح كند حضرت نه تنها ساختمان را تشريح كردند بلكه از حوادث ميان راه سخن گفتند و فرمودند: در ميان راه به كاروان فلان قبيله برخورد كردم كه شتر خود را گم كرده بودند و من نيز از آب آنها خوردم، در نقطه اي به گروهي برخوردم كه شتري از آنها رميده و دست و پايش شكسته شده بود.
قريش گفتند از كاروان قريش به ما خبر بده: حضرت فرمودند آنها را در «تنعيم» ديدم و شتر خاكستري رنگي پيشاپيش آنها حركت مي كرد و كجاوه اي روي آن گذارده بودند و اكنون وارد شهر مكه شدند. قريش بعدا فهميدند تمام اخبار ايشان قطعي و صادق است.(6)
در نتيجه در اتفاق افتادن داستان معراج شكي نيست. و مؤيد اين مطلب نيز آياتي از قرآن است كه به داستان معراج اشاره دارند،(7) البته ما در سئوال سوم اثبات خواهيم كرد كه قرآن معجزه، سخن خداي تبارك است و جاي هيچ گونه شبهه اي در آن نيست.
اما راجع به سئوال سوم : ما مسلمانان معتقديم معجزه جاويد نبي اكرم و اشرف معجزات قرآن است، زيرا، تعريف معجزه اين است: «كاري خارق العاده كه منشأ خدايي دارد و با استفاده از اسباب طبيعي نمي توان آن را انجام داد، همراه دعواي نبوت».(8)
پس معجزه گواهي بر حقانيت و صدق ادعاي پيامبر است و حكمت خدا بر اين اقتضاء مي كند كه چنين نيرويي به پيامبر خويش عطا فرمايد كه او را بشناسد و از او تبعيت كند.
حال وقتي به قرآن مراجعه مي كنيم: در جاي جاي قرآن اين تحدي وجود دارد و مردم را به مبارزه دعوت كرده كه اگر در اين كتاب شك داريد كه معجزه است و گواهي بر صدق نبي اكرم ابتدا مي فرمايد:
10 سوره سپس مي فرمايد يك سوره مثل آن بياوريد.(9) و حال آنكه قوي ترين اديبان عرب و شاعران عرب در زمان پيغمبر اكرم بوده اند كه شعرهاي آنان به عنوان معلقات سبع معروف بوده است ولي در برابر قرآن سر تعظيم فرود آورده و اعتراف كردند
كه اين سخن آدمي نيست و تا به حال نيز همانند آن آورده نشده است و آن چه را كه ادعا شده توسط مفسرين و علماي دين پاسخ داده شده كه هيچ ارزش بلاغي و محتوايي در برابر قرآن نداشته اند.(10)
پس دليل ما بر اعجاز قرآن تحدي و مبارزه طلبي و عجز بشر از آوردن مثل آن است، هم چنين محتواي عميق مملو از مسائل عاليه بشري و خبر از آينده وخبر از قيامت و آخرت و هزاران مسائل مختلف است.
اما راجع به تناقض هايي كه اشاره كرده ايد بايد گفت: اين موارد در ابتداي امر و با ديد عرفي ممكن است تعارض به نظر آيد ولي با كمي دقت اين تعارض رفع مي گردد و علماي دين و مفسرين قرآن به همه آنها پاسخ داده اند. بسياري از آيات ادعا شده از نوع مطلق و مقيداند، و يا از نوع ناسخ و مسنوخ و يا عموم و خصوص و يا ديد فلسفي نياز دارند تا فهميده شوند،
البته اين موارد در عرف ما انسان ها نيز جريان دارد، گاهي حرفي مي زنيم سپس بعد از چند روز چند نفر را از آن قاعده كلي استثنا مي كنيم اينكه تعارض نيست.
به طور مثال يكي از مواردي كه ادعاي تعارض شده اين است كه خداوند سبحان در قرآن در بعضي از آيات كارها را به خود نسبت مي دهد و در بعضي ديگر آنان را به ديگران مثلا در بعضي مي فرمايد ملائكه الهي مسئول موت هستند و جان ها را قبض مي كنند و در جايي ديگر مي فرمايد ما خود، آنها را قبض مي كنيم.
از اين قبيل آيات در قرآن زياد ديده مي شود و آنان كه با مسائل فلسفي آشنايي ندارند، گفته اند اينجا قرآن تناقض گويي كرده است. اما جواب اين است كه خداوند جهان را بر اساس نظام علّيت آفريده است و هر موجودي را اثري داده و اين اثر نيز حقيقي است و اسنادش به آن موجود نيز حقيقي يعني مثلا آتش واقعا مي سوزاند، يخ حقيقتا خنك مي كند،
اما در عين حال كارگزاران خداي سبحان و مجراي ربوبيت مطلقه رب العالمين هستند لذا وجودي مستقل و اثري مستقل از ذات باري تعالي ندارند و در عرض او نيستند. زيرا ربوبيت او نامحدود است و ديگر جايي براي غير نمي ماند، پس آنچه ما مستقل مي پنداريم در واقع غير مستقل و وابسته به ذات باري تعالي است، در اين صورت همه موجودات الهي وجه الله، جندالله و مرأت او هستند،
لذا مانعي ندارد كه هم به خود نسبت دهد هم به آن شي، يعني ذات باري تعالي در عين آنكه فعل و اثري را به فاعل آن نسبت مي دهد، استقلال را از آن سلب كرده خود را تنها فاعل جهان معرفي مي كند.(11) و ديگر تعارض ها نيز همگي قابل رفع اند و بايد به علماي اين فن رجوع شود.
و صرف وجود آن در اينترنت باعث نمي شود باور كنيم و دست از اعتقادات خود برداريم، بلكه بايد دنبال جواب بود و از اهل فن آن پرسيد.

پاورقی:

1. المؤمق ابن احمد خوارزمي، المناقب، انتشارات موسسه نشر اسلامي، 1411ق، ص307.
2. ابي عبدالله بن حمدان الخصيبي، الهداية الکبري، بيروت، موسسه البلاغ، 1411ق، ص73.
3. اسماعيل باشا البغدادي، هدية العارفين، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، ج1، ص148.
4. طبرسي، مجمع البيان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1384ش، ج10 ـ 9، ص289.
5. رباني گلپايگاني، علي، عقايد استدلالي، معاونت پژوهش انتشارات نصايح، 1380ش، ج2، ص44.
6. سبحاني، جعفر، فرازهايي از زندگي پيامبر اکرم(ص)، نشر مشعر، دارالحديث، 1382ش، ص170.
7. ، آيات اوليه سوره اسراء . نجم : آيات 7 تا 11.
8. عقايد استدلالي، همان، ج2، ص35.
9. بقره : 24.
10. براي مطالعه بيشتر مي توانيد به کتب کلامي مثل: محاضراته جعفر سبحاني، بداية المعارفه خرازي مراجعه کنيد.
11. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، 1381ش، ج1، ص170.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.