چکیده: طبق صفات الهی، خداوند موجودی بسیط است که از جزء یا اجزاء تشکیل نشده و تجزیه هم نمیشود. بنابراین دمیده شدن روح الهی در انسان به معنای کم شدن از خدا و اضافه شدن به انسان نیست بلکه حکایت از شرافتی خاص به انسان است.
یکی از مراحل مهم در خلقت انسان دمیده شدن روح در او است. خداوند این مرحله را به این صورت بیان فرموده است: وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى [حجر/۲۹] از روح خود در آن دمیدم. با نگاه سطحی به این آیه شریفه سؤالی در ذهن ایجاد میشود که اگر روح انسان از خداست پس چگونه خدا روح خویش را عذاب میکند؟ این پرسش ناشی از تعریفهای عامیانه و نفوذ اسرائیلیات، خرافات و حتی تعالیم بودیسم و هندو است. در این متن قصد پاسخ به این پرسش را داریم. اما برای پاسخگویی به این شبهه ابتدا باید حقیقت روح شناخته شود و سپس معنای دمیده شدن روح الهی در انسان روشن شود در انتها هم با شناخت مفهوم عذاب الهی کاملاً پاسخ به این شبهه واضح خواهد شد.
حقیقت روح
روح موجودی اسرار آمیز است. موجودی که همواره برای بشر سؤال برانگیز بوده است. قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم (صلاللهعلیهوآله) میفرماید: وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا [اسراء/۸۵] و در باره روح از تو مى پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.
از این آیه به نوعی میتوان فهمید که درک حقیقت روح در توان انسان نیست.
در آیهای دیگر نیز خداوند مراحل مختلف خلقت انسان را به این صورت بیان داشته است: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ [مؤمنون/۱۲ـ۱۴] و به يقين انسان را از عصاره اى از گل آفريديم سپس او را [به صورت] نطفه اى در جايگاهى استوار قرار داديم آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
این آیه که بیانگر مراحل آفرینش انسان است؛ روح را مخلوقی الهی مطرح کرده و دمیده شدن روح را مرحله و آفرینشی ویژه در شکل گرفتن و خلقت انسان برشمرده است.
نسبت روح انسان و خدا
باتوجه به سیر خلقت معلوم شد که دمیده شدن روح در انسان مرحلهای ویژه در خلقت انسانها است. در سوره حجر نیز خداوند فرموده است: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ* فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ [حجر/۲۸، ۲۹] و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد. پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد.
در این آیه و در داستان سجده کردن ملائکه بر حضرت آدم (علیهالسلام) خداوند فرموده که وقتی خلقت جسمانی او به پایان رسید، خلقت روحی و دمیده شدن روح در حضرت آدم از روح الهی صورت گرفت و پس از آن آدم مسجود ملائکه قرار گرفت. پس شرافت انسان به بعد روحانی وی است.
دمیده شدن روح به چه معنا است؟
در بحث خداشناسی اثبات شده است که خداوند موجودی مجرد و بسیط است. یعنی قابل تقسیم شدن یا دارای اجزاء نیست. پس کلام "مِن روحی" به معنای دمیده شدن قسمتی از روح خدا نیست چرا که خدا اساساً قابل تقسیم نیست و از جسم و روح تشکیل نشده که معنای تکهای از روح برای عبارت درست باشد. اگر چنین معنایی را بپذیریم در اصل خرافات و تعالیم تحریف شده یهودیت و مسیحیت و حتی بوداییان و هندویان را پذیرفتیم. زیرا آنها اعتقاد به حلول خدا در موجودات دارند. اعتقادی که اشکالات فراوان عقلی و نقلی دارد.[۱]
در اصطلاح ادبیات عرب منظور از اضافه شدن روح به خدا و نسبت بین روح و خداوند اضافه تشریفی است. مثل بیت الله که بیانگر این نیست که خداوند جسم و خانه دارد، و بیمعناست که برای خدا مکان در نظر بگیریم و بگوییم کعبه جایگاه خداست. و همین مطلب در مثال ماه خدا یا شهر الله جاری میشود. این نوع اضافهها و ترکیبها تنها برای تکریم و عظمت به خداوند نسبت داده میشود.[۲]
این عظمت برای حضرت آدم سبب سجده ملائک بر وی شد و توان صعودی روح انسان را بیان میکند که روح ما این قوه را دارد که بالاترین درجات کمالی را طی کند و به مقامی برسد که دیگر مخلوقات توان رسیدن به آن را ندارند.
در ضمن معنای " وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي" از معصومین سؤال شده است. مثلاً ابی بصیر از امام باقر (علیهالسلام) درباره معنای عبارت پرسیده و امام در پاسخ فرمودند: خلق خلقا و خلق روحا، ثم أمر الملك فنفخ فيه- و ليست بالتي نقصت من الله شيئا، هي من قدرته تبارك و تعالى[۳] خداوند موجودی (جسم) را خلق كرد و روحی را هم آفرید، آنگاه به فرشته ای دستور داد آن روح را در آن (جسم) بدمد، نه اینكه بعد از دمیدن، چیزی از خدای متعال كم شده باشد و این از قدرت خدا است.
پس خطای بزرگی است که ما روح دمیده شده در حضرت آدم را جزئی از خدا بدانیم چون خدا جزء ندارد، قابل تجزیه نیست، جسمانی نیست و کم و زیاد نمیشود.
معنای "من روحی" با دقت در معنای "إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ [بقره/۱۵۶] ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم." نیز آشکار میشود. ما از خداییم هیچگاه معنای این را نمیدهد که ما قسمتی از خداییم؛ به همین صورت از روح خدا بودن نیز به معنای قسمتی از روح الهی بودن هم معنا نمیشود. پس خدا اگر انسان را عذاب کند به این معنا نیست که قسمتی از روح خودش را عذاب کند؛ مطلبی که شبهه به آن اذعان کرده است. در پایان به این قسمت شبهه میپردازیم که عذاب الهی به چه معناست؟
عذاب الهی یعنی چه؟
هر جا سخن از عذاب خداوند میشود منظور از این نیست که خداوند شلاق عذاب را بدست گرفته و بر سر انسان میکوبد، بلکه طبق صراحتی که در آیات الهی وجود دارد عذاب در اصل عکسالعمل و بازتاب اعمال ما است. وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [صافات/۳۹] و جز آنچه میکرديد جزا نمى يابيد.
بهشت نیز عکسالعمل کارهای ماست. حتی تعبیر قرآن در مورد عذاب و پاداش اُخروی دیدن خود عمل است: يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ* فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ* وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ [زلزال/ ۶ـ ۸] آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا كارهايشان به آنان نشان داده شود پس هر كه هموزن ذره اى نيكى كند آن را خواهد ديد و هر كه هموزن ذره اى بدى كند آن را خواهد ديد.
در آیات سوره زلزال همچنان که مشاهده میشود روز قیامت روز دیدن اعمال و مشاهده خوبیها و بدیها تعریف شده است نه روز عذاب بدست خدا. در اصل روز قیامت روزی است که خودمان آن را با اعمالمان میسازیم چه در آسایش و نعمت باشیم و چه در عذاب.
نتیجهگیری
در شبهه بیان شده که روح ما از خدا است و چگونه خدا روح خود را عذاب میکند؟ در پاسخ روشن شد که الهی بودن روح ما به معنای این نیست که روح ما قسمتی از روح خدا باشد چرا که خدا از جسم و روح تشکیل نشده و قابل تقسیم شدن، کم یا زیاد شدن و تجزیه نیست. ضمناً از آنجا که شبهه برداشت درستی از عذاب الهی نداشت، بیان شد که منظور از عذاب چیزی جز دیدن نتیجه اعمال نیست و روز قیامت روزی است که عکسالعمل کارهای ما آن را میسازد.
-----------------------------------------------------------------
پینوشت
[۱] . حلول چیست و چه اِشکالی دارد؟؛ پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب؛ کدخبر 13034
[۲] . علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۲، ص ۱۵۵.
[۳] . محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العياشي ؛ ج۲ ؛ ص۲۴۱
نظرات
باسلام مطلب شما در کانال مرکز نشر معارف قرآن وحدیث منتشر شد
quran_hadis@
https://telegram.me/joinchat/B7Rghz5xrOKCjtlKZqyIMA
من عاشق خداوند یکتام و برای او جانم فدا خواهم کرد تا روزی او را ببنم و او را در اغوش گیرم . همچنین مهدی پیامبر عزیزم را ... سجاد جهان تیغ هستم از شهرستان زابلمنزل : خیابان طالقانی ... طالقانی 47 . یاحق