بالاخره ازدواج با پسر کوچکتر از خود درسته یا خیر؟

10:13 - 1393/10/22

دختری هستم 28 ساله که با اینکه از نظر ظاهر و تحصیلات در سطح خوبی هستم ولی خواستگار زیادی ندارم. اگر هم بیاد یا در حد تلفنی میمونه یا اونا میان و نمیپسندن.دیگه خسته شدم. درزمینه ازدواج اصلا سخت گیر نیستم. ولی تا الان خدا نخاسته.سال قبل با یه پسری اشنا شدم که سنه واقعیشو به من نگفته بود. بهم پیشنهاد ازدواج داد و فهمیدم که 6 سال ازمن کوچیکتره.البته از نظر ظاهری و رفتاری خیلی پخته تر به نظر میاد.من با این پیشنهاد به شدت مخالفت کردم. ولی ایشون همچنان مصر هستند وهرجوری هست منو قانع میکنند که بعدها مشکلی پیش نخاهد امد.با مادرم هم راجع به این پیشنهاد صحبت کردم. مادرم نظرش اینه که تو تاابد ازدواج نکنی بهتره تا با این اقا ازدواج کنی. هر دفعه من از موانع سر راهمون براش میگم و اون هردفعه با حرفاش قانعم میکنه که مشکلی پیش نمیاد. از نظر اخلاقی و ظاهری خیلی خوبه. ولی.... . این راهم اضافه کنم که من فوق لسانس و اون دیپلمه هست. البته از نظر من سطح سواد طرف مقابل چندان مهم نیست. درضمن چند بار استخاره گرفتم خوب در اومد. تو مدت آشناییم با این آقا چند بار خواستگار اومد ولی از طرف مقابل توافق نشد و دیگه نیومدن. واسه این روحیه م خیلی خراب شده.بعضی وقتها فکر میکنم شاید استثنا هم باشه و قسمت من ایسونه. راهنمایی میخام. ممنون

http://btid.org/node/52501
تصویر یه عاشق واقعی

سلامی دوباره 

یک نکته به ذهنم رسید که به نظرم بهتره بهش دقت کنید 

فرض کنید در این دنیا فقط شما زندگی می کنید و همسرتان !! شما 22 ساله و ایشان 28 ساله !! و هیچ فرد دیگری زندگی نمی کند 

بنظرتان دیگه هیچ وقت حسرت میخورید ؟

بنظرتان زندگیتان بی نهایت خوشبخت نخواهد بود ؟

بنظرتان حتی لحظه ای به بزرگتر بودن ایشان فکر می کنید ؟ حتی برای تان مهم است که ایشان 28 یا 18 ساله است ؟؟؟؟

مشکل بیشتر زندگی ها و ازدواج ها این است که دیگران را وارد فکر و ذهن و زندگی خودشان می کنند و آن وقت است که حسرت به دل می مانند ... 

اگر توانستید در این دنیا فقط او را ببینید ... 

اگر توانستید قلبتان را مملو از او کنید .... 

و اگر های دیگر .... 

در ازدواج باهاش شک نکن !!!!

تصویر fatemeh.n
نویسنده fatemeh.n در

هیچی نمیشه.

تصویر گلدسته

سلام

شما علاوه بر تحقیق در مورد ایشان باید در مورد خانوادشونم یه اطلاعاتی داشته باشین

و اینکه چطور آشنا شدید از طریق خانواده یا در محیط کاری

همه اینها با هم فرق داره

آیا خانوادش موافقن ؟ اصلا ایشون به عنوان یه مرد میتونه به قول دوستان تکیه گاه باشه  {{ البته من به عنوان یه خانم در باب بحث تکیه گاه زیاد چشمی به اقلام مادی ندارم  چون واقعا سخته سخته سخته . الان خانمها هم باید برای زندگیشون قدم به قدم با همسرانشون جلو بیان ؛ هر کس به اندازه وسعش ؛ یکی با کار کردن یکی با قناعت کردن و با توجه به فرمول هر زندگی هر اقدامی که میشه انجام داد خانمها نباید کوتاهی کنن }} 

اگه الان یه خواستگاردیگه داشته باشین بازم بهش فکر میکنید؟ یا نه با هر دور خواستگار شما توجهتون به مورد جدید جلب میشه و بعد ازینکه منتفی میشه دوباره بر میگردید روی پله اول و دلخوش کردن به خواستگاری که منتظرتون نشسته ؟؟؟

همون قدر که میشه دلخوش کرد به صداقت و ثبات ایشون , باید به همون اندازه هم به چیزهای که ممکنه وجود داشته باشه و شما ازش بی اطلاع باشین باید بدبین بود . خواهرم هر زندگی فرمول خودش رو داره . در نهایت این شمائید که تصمیم میگیرید . و بدونید که آیه نازل نشده که زن حتما باید از مردش کوچیکتر باشه . بحث خوشبختی و موفقیت هیچ ربطی به سن و این چیزها نداره.اگر یه مرد موفق و زندگی ساز که از قضا 2سال از خانمش بزرگتره رو در نظر بگیریم , مثلا با یکی که دو سال ازخودش بزرگتره ازدواج میکرد یعنی زندگیش داغون میشد ؟؟؟

اگر طرفین مهربان باشن نسبت به هم و به زندگیشون و مسئولیت پذیر , چند سال بالا و پایین توی زندگیشون نقشی نداره

 همه اینجا میان و نظر شخصی خودشون رو میدن لذا اینجا دنبال مهر تایید نباشین . مطمئنا شما جواب خودتونو قبل ازینکه بخواید پست کنید رو بهش رسیدید .

 

موفق و خوشبخت باشید

 

 

 

تصویر یاسمین زهرا

به نام خدا

بنظر من به تعداد آدمها توی دنیا تو هر موضوعی استثنا وجود داره...گفتنی ها رو دوستان فرمودند.من اومدم بگم بنظر من به خودت و اون آقا نگاه کن و شرایط تونو بررسی کنید.

من با حرفای مشاور محترم اقای وجدانی موافقم..بنظرم خوب بررسی اش کن ببین معیارهاتو داره یا نه؟ و حواستون باشه که نکنه از سر اجبار و ترس تنهایی بخای باهاش ازدواج کنی که اگه اینکارو کنی هم به خودت هم به اون بنده خدا خیانت کردیindecision

شما باید خیلی صبور باشید نباید مادر بشید برای ایشون...باید بعنوان همسر بپذیریدش..بهش فرصت اشتباه کردن بدید نخواید که همیشه مراقبش باشید بذارید اشتباه کنه و خودش تجربه کنه شما کمکش کنید اما نقش مراقب و مادر رو براش ایفا نکنید

مردهایی که کوچیکتر از همسرشون هستند خیلی حساس میشند شاید باید بیشتر از بقیه خانوما از همسرتون حرف شنوی داشته باشید تا بتونه اطمینان حاصل کنه که تکیه گاه هست براتون و شما اونو بچه نمی دونید

اینا چیزایی بود که بنظر من باید در نظر بگیری...cheeky

بنظر من دنیا متفاوت شده الان ..دیگه مثه قدیم نیست که خانوما زود پیر و شکسته بشند امکانات خیلی بیشتر و بهتر هست شما اگر تصمیم به ازدواج با ایشون گرفتید باید بیشتر به خودتون برسید

با این همه بنظر من زن و شوهر بعد مدتی کاملا بهم عادت می کنند و حتی عاشق همون چین و چروکای صورت همسرشون میشند البته اگر چششون دنبال بقیه نباشه که اگر آقا چشمشون دنیا بقیه باشه شما هر کاری بکنی ایشون نمیبینه شما رو و ربطی هم به سن و سال نداره

مخلص کلام...بنظرم به شرایط خودت و ایشون نگاه کن اگر دیدی میتونید با هم زندگی کنید یه یا علی بگید و زندگی تونو شروع کنید بنظر من سن ملاک و معیار مهمی نیست

خدا بهمراهت خواهرم...cheeky

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

تو فرهنگ ما 6 سال زیاده شما 28 هستی اون 22
زیاد به قول های یه 22 ساله که میگه سن براش مهم نیست اعتماد نکن الان میگه وقتی 30 سالش هم همینو میگه؟

تصویر یه عاشق واقعی

سلام 

چند نکته به نظرم رسید که بهتره به خودتون جواب بدید 

اول اینکه اگر تا قبل از این اشنایی ، خانواده و دوست و اشنا بهتون پسری با این شرایط معرفی میکردند باز هم شما میگفتید ایرادی نداره ؟ 

دوم از روی نداشتن خواستگار حاضرید با این پسر ازدواج کنید و یا ..... ؟؟؟ 

سوم هر چند این ازدواج ایراداتی همچون بزرگ تر و پخته تر بودن شما از ایشان هم از لحاظ سنی و هم عقلی و هم تحصیلی وجود دارد اما شخصیت این پسر و شماست که میتواند موفقیت و یا عدم موفقیت این ازدواج را مشخص کند . 

اصلا منطقی نیست که ازدواج حضرت خدیجه و حضرت محمد که هر دو در اوج و قله مهارت و پختگی هستند را با خودمان مقایسه کنیم . حضرت محمد به خوبی می داند با هر زنی چه 10 سال بزرگتر و یا 20 سال کوچیکتر چچگونه برخوردی داشته باشند و درک و فهمشان به اندازه ای ست که می توانند بر موفقیت هر ازدواجی صحه بذارند و در طرف مقابل نیز حضرت خدیجه نیز در اوج صلابت و مهارت هستند 

بهتر است جایگاه خودمان ، توانایی های خودمان را بررسی کنیم نه اینکه با مثال هایی از قبیل حضرت محمد و حضرت خدیجه بخواهیم به خودمان امیدواری الکی بدیم . 

موفق باشید 

یاحق 

تصویر رفیق حاج همت

سلام، با برادر عاشق موافقم....

تصویر babak20
نویسنده babak20 در

منم مایلم با بزرگتر از خودم ازدواج کنم

تصویر تقدیر
نویسنده تقدیر در

عزیزم مایلی یا کسی رو دوست داری که سنش ازت بزرگتره؟

بهت پیشنهاد نمیکنم مایل باشی و در مورد دوم تصمیم باخودت و اندازه ی دوست داشتنته.

تصویر jamil9772
نویسنده jamil9772 در

سلام به همه دوستان

والا بخدا منم بسیااار مایلم با دختر بزرگتر از خودم ازدواج کنم 

قبل از اتخاذ هر تصمیمی خوب و عاقلانه فکر کن ...

هر کاری که فکر میکنی درسته رو انجام بده و در نهایت بدون بعد از تصمیمی که گرفتی اصلا نگران اینده  واتفاقاتشنباش...به خودت بگو من که تصمیم درستی گرفتم هر اتفاقی میخواد بیافته.

عاقبتتان بخیر و خوشی . 

تصویر mahsajoon
نویسنده mahsajoon در

با سلام .

من خانمی هستم که از همسرم 5 سال بزرگترم . وقتی اومد خواستگاری اصلا راضی نبودم به شدت مخالفت کردم همسایمون بودن مادرش منو انتخاب کرده بود براش یعنی بزرگتر بودن دختر براشون مهم نیست.  خانوادم خیلی راضی بودن و چون دوست برادرم بود از لحاظ اخلاقی کاملا تاییدش میکردن .از لحاظ چهره و ظاهر بزرگتر نشون نمیدم چون همسرم خیلی قدبلندتر و درشت تر از منه.از لحاظ فکری  از سنش بیشتر میدونه و کلا همه خانوادشون همین طورن.من کارمندم اون شغل آزاد . همون اول بهم قول دادکه هیچ وقت بزرگتر بودن منو مطرح نکنه و تا حالا که 4 سال از زندگی مشترکمون گذشته به قولش پابند بوده . توی جلسات آشنایی بهش گفتم درسته ازم کوچکترین ولی باید تکیه گاه من باشید . اوایل  برعکس بود من تکیه گاهش شده بودم به مرور با صبر و حوصله و اینکه من خیلی بهش میدون میدادم و تشویقش میکردم بهتر شد بخصوص از لحاظ مالی. موقع خواستگاری من 29 سالم بود اون24 ..

بستگی داره به خود خانم که چطور برخورد کنه نباید خیلی توقع داشته باشید از سنش جلوتر باشه . حس مادر پسری به هیچ وجه نباید داشته باشید . همکار من 8 ماه از خانمش کوچکتره به شدت پشیمونه چون خانمش اونو پسر خودش میدونه ولی من به هیچ وجه اینطور نبودم و .. سخت بود ولی به مرور بهتر شد.

از لحاظ  جسمی  و ظاهری  خانم باید بیشتر مراقب باشه و به خودش برسه و در مورد مسائل جنسی هم مطالعه زیاد و  از گیاهان دارویی که طب سنتی میگه میشه استفاده کرد مثل رازیانه.

الانم به دختر 2 ساله داریم و خدا رو شکر راضیم .

انشالله عاقبت بخیر بشید.

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

مشکلات سن بزرگتر را شما داشتید و خوشبختانه انکار نکردید

اما این مشکلات شما حل کردید و این عامل خوشبختی شما بوده است و شما جز موارد استثنایید

بقیه افراد امکان حل مشکلات ممکن نداشته باشند.

تصویر javanshia
نویسنده javanshia در

اساس کار در انتخاب همسر، تقدم عقل بر احساس در زمان انتخاب و آمادگی پذیرش مسئولیت در رابطه ای بر پایه تعهد، اطمینان و علاقه و داشتن مهارت های زندگی برای مقابله با مشکلات زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه و لذت بردن از لذایذ مادی و معنوی زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه است.

بعد از آن باید به شخصیت سالم و همخوان (یعنی داشتن شخصیتی در طیف سلامت و تطابق ویژگی های شخصیتی و سازگاری آن در دو طرف) توجه داشت. درصورتی که این دو عامل وجود داشته باشد، می توان با اطمینان بیشتر سایر عوامل را بررسی کرد.

باور عرفی و سنتی در ایران که پسر باید از دختر برای ازدواج بزرگ تر باشد، از جهاتی دارای نقاط قابل توجه علمی و منطقی است؛ مانند بلوغ زودرس جسمی و جنسی و عاطفی و عقلانی اجتماعی در زن، رضایتمندی جنسی در حال و آینده زوج، دوران کوتاه باروری در زن و.... نقطه ضعف اساسی این باور هم، توجه نکردن به تغییرات مختصات زمان و مکان، تغییر نگرش ها، سلایق ها و خواسته ها در نسل های رو به جلو است بنابراین با اینکه می توان آن را یک قاعده کلی در نظر گرفت، استثناهای فراوان هم دیده می شود.

خوب است بدانید قبل از 30 سالگی، فاصله سنی دختر و پسر، پسر بزرگ تر از دختر از تقریبا همسن تا 8 سال فاصله سنی و بعد از 30 سالگی از تقریبا هم سن تا 11 سال بزرگ تر بودن پسر توصیه می شود.

با پسر کوچکتر از خودم ازدواج کنم یا نه؟

البته در صورتی که دو طرف به بلوغ لازم برای ازدواج رسیده باشند، شخصیت های سالم و همخوان داشته باشند و تطابق سایر عوامل ذکر شده، تا حداکثر 2 سال بزرگ تر بودن دختر از پسر هم در این شرایط می تواند قابل قبول باشد. البته این گفته، به این معنا نیست اگر دختری 5 سال بزرگ تر از پسر باشد، قطعا دچار مشکل خواهند شد چون این قضیه بیشتر برای سنین زیر 40 سال مطرح است. ثانیا، فقط می توان از لحاظ آماری با نگرانی بیشتر به این قضیه نگاه کرد و هیچ قطعیتی وجود ندارد (هرچند که توصیه نمی شود). از سوی دیگر، هماهنگی سایر عوامل به شدت می تواند اثر این تفاوت سنی را کمرنگ کند. باید اشاره کرد که یک نکته بسیار مهم، توجه به سن عقلی است نه سن تقویمی و شناسنامه ای، چون مثلا ممکن است یک مرد 30 ساله به اندازه یک مرد 40 ساله بفهمد یا برعکس مهارت زندگی اواندازه یک جوان 20 ساله باشد بنابراین به جز تفاوت سنی، باید حتما تفاوت سن عقلی با سن تقویمی را هم در نظر گرفت.

توجه داشته باشید در صورت بزرگ تر بودن زن، آسیب هایی كه ممکن است بروز كنند عبارتند از:

1- جابجایی یا تغییر نقش از همسری به «والد- فرزند» یا «معلم- شاگرد». یعنی زن با سن بالاتر از مرد چون خود را پخته تر، باتجربه تر و عاقل تر از مرد کم سن و سال می داند (که می تواند نگاه درستی هم باشد) در طول زمان با تغییر نگاه همسری به نگاه مادری، شروع به نصیحت، اندرز، سرزنش و آموزش شوهر خود می كند و در عین حال ممكن است یكی از این اتفاق ها بیفتد: گاهی زن دچار خستگی، درماندگی و استیصال می شود چون شوهر در حال مبارزه و حل مشکلاتی است که زن آن را قبل تر به نوعی تجربه كرده و برخی رفتارها، ناپختگی ها و حتی خطركردن های معقول مرد برایش جذاب نیست و حتی او را به نوعی بی مسئولیت تصور می کند. در برخی موارد، مرد برای حفظ اقتدار مردانه، شروع به مقابله و ایستادگی در مقابل همسرش می كند طوری که حتی شاید نظرهای پخته و منطقی او را هم نپذیرد و محیط پرتنشی ایجاد کند. برخی زنان هم در ازدواج دنبال تکیه گاه مطمئن و عاقلی هستند که احتمالا نمی توانند این حس را از همسری که تصور می کنند ناپخته است، بگیرند.

2-اگر ازدواج بر مبنای توان اقتصادی زن انجام شده باشد، چند حالت ممکن است پیش بیایید؛ زن احساس عشق واقعی از مرد نگیرد، زن به خاطر مسئولیت امور مالی، دچار فرسودگی جسمی و روانی شود و رابطه به تعارض کشیده شود، زن عامل اقتصادی را وسیله ای برای حفظ تسلط یا زن سالاری قرار دهد که اگر با شخصیت مرد سازگار نباشد، شرایط بحرانی ایجاد خواهدشد. البته بعضی مردها، مخصوصا مردان وابسته یا کسانی که همیشه دنبال مادر حامی یا فرد حامی در زندگی خود بوده اند یا از لحاظ مالی وضعیت چندان مطلوبی ندارند و به دنبال برآورده شدن آرزوهایشان هستند، این وضعیت را احتمالا با رضایت می پذیرند.

3- اگر ازدواج با تصور تغییر کردن و خود را وفق دادن انجام شده باشد؛ این اشتباه رایج وجود دارد که افراد، مخصوصا خانم ها فکر می کنند با تزریق عشق و محبت و علاقه می توانند طرف مقابل را تغییر دهند که به هیچ وجه درست نیست. در بیشتر موارد این رفتار باعث بروز تغییرات ماندگار و نهادینه در طرف مقابل نمی شود. از طرفی، دور شدن از خود واقعی و خود را مطلوب دیگری كردن، بالاخره به تدریج باعث نارضایتی از خود می شود و کم کم تنش و بحران با بازگشت به خود واقعی ایجاد خواهد شد.

4- اگر ازدواج بر پایه عشق و دوستی بنا شده باشد، باز هم نمی شود روی آن حساب باز کرد چون عشق در طول زمان تمایل بیشتر به کمرنگ تر شدن به دلیل شناخت بیشتر از هم و دیدن تفاوت ها دارد. علاوه بر این، عشق هیچ سیر ثابت و مشخصی ندارد و می تواند در طول زمان نوسان داشته باشد. از طرفی، عشق برای زندگی لازم است ولی کافی نیست و باید عوامل دیگر هم تا حد ممکن هماهنگ باشند.

5- اگر ازدواج با اجبار یکی از دوطرف، مخصوصا مرد باشد و خانواده رضایت نداشته باشد، به خصوص اگر مرد از استقلال مالی و فکری برخوردار نباشد، آثار منفی آن می تواند به دلیل از دست دادن حمایت های خانواده یا نگاه منفی همیشگی خانواده به عروس، تا مدت ها بر خانواده تاثیر داشته باشد.

6- امكان دارد در صورتی كه زن از مرد بزرگ تر باشد، در آینده در مورد مسائل جنسی و زناشویی دچار مشکلاتی با همسرش شود هرچند که این هم باز به دو طرف بستگی دارد.

اگر پسری از همان اول با شک و تردید در مورد بزرگ تر بودن خانمش بیندیشد، آمادگی دارد که بعدا با دخالت یا کنایه یا سرزنش یا حرف و حدیث یا دخالت مستقیم و غیرمستقیم اطرافیان، به هم بریزد

مشورت کنید، خوب فکر کنید

اگر بلوغ ازدواج و شخصیت های همخوان و سالم وجود داشته باشد و سایر عوامل هم متناسب باشند و باوجود تفاوت سنی و بزرگ تر بودن سن تقویمی دختر، سطح سن عقلی پسر و دختر متعارف و متناسب باشد، تفاوت سنی و بزرگ تر بودن زن نمی تواند آثار منفی پررنگی در زندگی داشته باشد. نکته مهم این است كه درصد اندکی از افراد به بلوغ ازدواج می رسند و تعریف شخصیت و همخوانی آن، کاملا تخصصی است و باید به وسیله مشاور حرفه ای بررسی شود. از سوی دیگر، خیلی از تناسب ها می تواند در آینده با تغییر سلایق و نگرش افراد در دچار تغییرات بنیادی شوند. نکته بسیار مهم دیگر اینكه در صورت نگرش منفی خانواده پسر(که معمولا همینطور هم هست و با اجبار پسر ازدواج انجام می شود) تبعات منفی چنین ازدواجی تقریبا همیشگی خواهد بود.

اگر مردد یا حساس باشید...

نگرش زوج مخصوصا مرد در این خصوص اهمیت بسزایی دارد. اگر پسری از همان اول با شک و تردید در مورد بزرگ تر بودن خانمش بیندیشد، آمادگی دارد که بعدا با دخالت یا کنایه یا سرزنش یا حرف و حدیث یا دخالت مستقیم و غیرمستقیم اطرافیان، به هم بریزد. اگر هم دچار تعارض های طبیعی زناشویی با همسر هم شود، احتمالا آنها را بزرگ نمایی می كند و سایر تفاوت های فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی هم برایش پررنگ تر می شود و این مساله را مرتب به رخ همسرش می كشد. گاهی هم مرد به علت فرسودگی جسمی و جنسی زودرس زن، مخصوصا در یائسگی، احساس ضرر می کند. البته اگر پسری نگاه مثبتی به این قضیه داشته باشد، شاید به سادگی از کنار این مساله بگذرد. همچنین دختری که به این مساله (بالاتر بودن سن زیاد خودش) حساس باشد، یا حساسش کرده باشد، بعدا هر مساله ای در رابطه اش را به خودش و سن بالاترش نسبت می دهد.

تصویر تقدیر
نویسنده تقدیر در

درباره ی استخاره اینو بگم که باید یه بار بگیری نه چند بار

اگه یه فرد آگاه استخاره رو برات انجام داده بهش شک نکن....(من هرجا دیدم درست بوده)

درباره ی سنتون مشکل بیشتر برا اون پیش میاد نه شما حرفهایتان را اول بزنید.

اگر ایشون مشکلی نداشت با توکل به خدا انجام بدین.

تصویر mahmood
نویسنده mahmood در

صلاح مملکت خویش خسروان دانند.  هر چی دلت گفت گوش کن

 

تصویر mr pajoohi
نویسنده mr pajoohi در

همین الان من از خدا میخوام هیچ مشکلی بهم عطا نکنه تا که مجبور بشم بیام اینجا و سوالمو بپستم و بعدش بلافاصله برم خودمو حلق آویز کنم!
نظرهای مشاور و دوستان کارشناس قـــاب کـــردنـی و بــــه دیــــــوار زدنـــیه.

تصویر آقا حمید

ما از روی استدلال و عقل حرف میزنیم.

تصویر keramatn
نویسنده keramatn در

سلام خدمت شما -- اینکه از شما 6 سال کوچکتره قطعا در آینده و با بالا رفتن سن براتون مشکل ساز میشه مخصوصا از لحاض مسایل جنسی : زنها در حدود سن 50 سالگی دیگه قوای جنسیشون رو کم کم از دست میدن حالا شما فرض کن به این سن رسیدی .. اونوقت تازه شوهر شما حدودای 40 هست و هنوزم قوای جنسی داره  حالا اون باید از کجا تامین بشه ؟ البته ببخش که اینجور صریح گفتم آخه عین واقعیت خدادادی هست و بحث باید خوب روشن بشه و قابل درک -- دیگه اینکه از لحاظ تفاهم فکری هم به احتمال زیاد  نتونین با هم بسازین--در رابطه با سطح سواد هم باید بگم که علی رغم گفته شما خیلی مهمه  مگه اینکه شما خودتون باهاش کنار بیایین و خودتون رو بالاتر از اون فرض نکنید تازه اینجوری هم اون طرف ممکنه بخاطر حس مردانگیش احساس حقارت بکنه و مشکلی براتون ایجاد کنه که با همه این تفاسیر باز هم همیشه استثنا وجود داره ولی نباید بهش دل بست و فقط به امید استثنا بودن انتخاب کرد---- در رابطه با استخاره هم باید بگم که اصلا بهش دل نبند : برای انتخاب کردن اول تفکر و تعقل بعد مشورت با دیگران اگه جواب نداد  اونم در مسایل نه چندان مهم اگه مردد بین دو راه باشی استخاره که تازه تا همین حدش هم توصیه نمیشه ....خدا به بنده هاش عقل داده پس باید از اون استفاده کرد

تصویر آقا حمید

خانم محترم مطمئنا هم شما و هم ایشون تحت تاثیر احساسات هستید در این آشنایی، بهتره در مورد احساسات و استدلال عقلی توازن رو رعایت کنید

شما با این تفاوت سنی که گفتی 2 تا مشکل دارید اگر ازدواج کنید:

1)از لحاظ فکری و شور و نشاط قطعا شما فکرتون پخته تر هست و از نظر شور و نشاط شما قطعا نمیتونی یه پسر 22 ساله رو همراهی کنی و نسبت به ایشون بیشتر آرامش طلبی تا اینکه شر و شور، در آینده هم که سنتون بالا بره بیشتر نمود پیدا میکنه، مثلا وقتی ایشون 30 سالشون بشه شما 38 سال دارید، شما هم نمیتونید انرژیتون رو در سطحی نگه دارید که بتونید ایشون رو در تفریح و مسافرت و مهمانی و ... همراهی کنید،

بذار یه کم جلوتر بریم، مثلا ایشون 40 سالش میشه و شما 48 سالت،

حالا یک سوالenlightened

آیا یه زن 48 ساله میتونه یه مرد 40 ساله رو تر و خشکش کنه و بهش برسه؟

2) از لحاظ جنسی شما وقتی به یائسگی میرسی چه بسا ایشون هنوز نیاز جنسی دارن و شاید این دلیلی بشه برای جدایی عاطفی و چه بسا جدایی زندگیش از شما

تصویر آقا حمید

با این همه تفاسیر باز هم استثنائاتی هست، اما درصد بسیار کمی.

ولی نمیشه زندگی رو بر پایه احتمالات و نگاه خیلی خوشبینانه بنیان کرد، خوشبینی زیاد هم حماقته، همونطور که بدبینی زیاد هم سوزنده است میتونه آسیب زننده باشه.

تصویر مریم8989

بنظر من صبر کنید

تصویر fat-fat
نویسنده fat-fat در

از چه نظر صبر کنم؟ منتظر موقعیت بعدی یا ...

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

از انتخاب گروه مشاوره رهروان ولایت برای هم فکری متشکریم

در مورد بزرگتر بودن زن از مرد به صورت کلی می توان گفت با توجه به اینکه در متون دینی شرط سنی به عنوان یک ملاک برای انتخاب همسر ذکر نشده است همچنین رسول گرامی اسلام (ص) در جوانی با خدیجه که چهل ساله بوده ازدواج کرده است ، منع خاصی وجود ندارد

اما اگر شما بخواهید دقت بیشتری کنید موارد زیر وجود دارد که اگر آنها را حل کنید انشا الله مشکلی پیش نخواهد آمد

۱- بالاتر بودن سن زن ممکن است اطاعت پذیری از مرد را کم نماید.

۲- زنان با رفتن به سمت میانسالی زودتر از مردان شکسته می شوند و هم چنین از نظر جنسی زودتر از مردان سرد می شوند

۳- در دوران پیری اگر زن جوان تر باشد توان مراقبت از مرد را دارد اما اگر او هم مسن یا پیر تر باشد مراقبت از مرد و چرخاندن زندگی برایش سخت خواهد بود.

با این حال مشاوران به دلایلی از چنین ازدواج هایی ( بزرگتر بودن دختر) منع می کنند که بعضی از ایرادات شان پاسخ دارد اما برخی بایستی جدی گرفته شود در ذیل به چند مورد همراه با پاسخ اشاره می کنم:

اول اینکه : زنها معمولا زودتر از مردها شکسته می شن به همین خاطر ممکنه مرد ببینه زنش طراوتش رو از دست داده و پیر شده لذا احساس عدم رضایت از زندگی بهش دست بده و از زنش زده بشه

در این مورد عرض می کنم : در طول زندگی در معمول مردم قیافه و ظاهر برای طرفین معمولا عادی می شه و تدریجا انس شدیدی بین زن و مرد بوجود میاد به گونه ای که وقتی هم پیر می شن با اینکه از قیافه هم میفتن نه تنها از هم زده نمی شن بلکه دوری همدیگه رو نمی تونن تحمل کنن. پس این مساله در معمول مردم مشکل ایجاد نمی کنه اما اگه مرد به علت مثلا شغلی دائما در برخورد با صورتهای زیبا باشه یا اینکه اهل خلافهای جنسی مثل چشم چرونی یا دیدن عکس و فیلم زنهای زیبا باشه در این صورت ممکنه تنوع طلب بشه و ظاهر زنش دلشو بزنه

دوم اینکه : زنها از نظر جنسی زودتر سرد می شن و این ممکنه باعث بشه که مرد احساس کنه که زن نمی تونه جوابگوی نیازهای جنسیش باشه

در این مورد هم فکر می کنم در معمول مردم مشکلی ایجاد نمی شه چون همون طوری که زن یواش یواش سرد می شه مرد هم در حال عادی یواش یواش منتها با سرعت کمتری میل جنسیش کاهش پیدا می کنه و معمولا با هم کنار میان و تازه بر فرض هم که زن دید نمی تونه پا به پای مرد بیاد می تونه از تقویت کننده های جنسی استفاده کنه تا به خوبی بتونه جوابگوی مرد باشه . ولی اگه مرد از کسانی باشه که میل جنسیشون زیاده یا اینکه دائما در معرض تحریک جنسی قرار داشته باشه در این صورت ممکنه این چنین زنی نتونه نیازش رو بر اورده کنه و مرد احساس کنه اون قدری که اون مایله زنش جوابگو نیست

سوم اینکه: چنین زنی زودتر از زن کم سن تر از قابلیت زایمان بچه سالم خارج می شه چون می گن زن حاملگی بالای 35 سال خطرناکه

در این مورد فکر می کنم این مساله برای کسی که به یک یا دو بچه می خواد قناعت کنه مشکلی درست نکنه چون تا قبل سن خطر می تونه حد اقل دو تا بچه داشته باشه اما اگه دلش بچه زیاد بخواد در صورتی که چنین ازدواجی نکنه بهتره

چهارم اینکه: ممکنه دیگران اعم از دوستان و فامیل یا خانواده کنایه بزنن یا ملامتش کنن که چرا این کار رو کردی و این تدریجا در روحیه مرد اثر منفی بذاره و بعد یه مدت احساس کنه ضرر کرده که تن به چنین ازدواجی داده

عرض می کنم : اگه اون دیگران خانواده پسر باشن یعنی خانواده اش با این کارش موافق نباشن در این صورت می شه گفت ممکنه مشکل پیش بیاد اما اگه اونا موافق باشن مخالفت دیگران خصوصا در صورتی که زندگی گرم و خوب باشه مشکلی پیش نمیاره و بلکه بعد یه مدت ملامتها تموم می شه   

پنجم اینکه : اگر زن جوان تر باشه در دوران پیری مرد توان مراقبت از اونو داره اما اگر او سنش بیشتر از مرد باشه ممکنه مراقبت و پرستاری از مرد براش سخت باشه

این یه واقعیته که معمولا اتفاق هم میفته اما اینده رو که انسان ندیده چون ممکنه با زنی ازدواج کنه که سنش کمتر باشه اما در زمان سالخوردگی یه مریضی پیدا کنه که خودش بیشتر نیاز به مراقبت داشته باشه

به هر حال این مساله به خود مرد بستگی داره اگه می تونه باهاش کنار بیاد و قبولش کنه و اینده رو به خدا واگذار کنه اشکال نداره ازدواج کنه اما اگه این مساله براش خیلی مهمه و دلش می خواد از این نظر اینده ای مطمئن داشته باشه که در ایام پیری زنش توان پرستاریشو داشته باشه از این ازدواج صرف نظر کنه .

موفق باشید

تصویر fat-fat
نویسنده fat-fat در

خیلی ممنون از راهنمایی شما عزیزان

تصویر mazhararamesh

موفقید ان شالله