چکیده: خلیفه اول در مقابل قرآن کریم اجتهاد کرد و آیه قران که به صراحت بیان کرده بود، سهم ذوی القربی و خویشاوندان پیامبر را باید داد را زیر پا گذاشت و سهم آنان از خمس و بیت المال مسلمین را قطع کرد.
یکی دیگر از اجتهادات بی مورد خلیفه اول در مقابل قرآن کریم «قطع سهم ذى القربى» از خمس بود؛ وی با اینکه در قرآن کریم به صراحت بیان شده بود باید مقداری از خمس اموال خود را به پیامبر اکرم(صلىاللّهعليهوآله) و خویشاوندان داد، با قرآن کریم مخالفت کرد و حق اهل بیت(علیهمالسلام) از خمس را قطع کرد و هیچ چیزی به آنان نداد.
قرآن کریم در مورد سهم «ذى القربى» مىفرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيل [انفال/41] بدانيد كه هر چه به دست میآوريد، خمس آن، از آن خدا و پيغمبر و خويشان او و يتيمان و تهیدستان و در راهماندگان است».
نزد عرب «غنم»، «غنيمت» و «مغنم» به هر چيزى گفته میشود كه انسان از آن استفاده میكند. كتب لغت نيز در اين معنا صريح مىباشند. بنابراين معنا ندارد كه «غنيمت» را فقط به معنای غنايم جنگى بدانيم. «من شى» نيز بيان «ما»ى موصول در (ما غنمتم) است. بنابراين معناى آيه چنين است: «هر چيزى كه استفاده كرديد، خواه زياد و خواه اندك، حتى اگر ريسمانى باشد، خمس آن از آن خدا و پيغمبر و خويشان پيامبر ... است».[1]
حتی «بخارى» و «مسلم» در صحيح خود از «ابن عباس» روايت كردهاند كه نبى اكرم(صلىاللّهعليهوآله) به هيأتى كه از «عبد القيس» آمده بودند دستور داد به خداى يگانه ايمان بياورند، سپس به آنان فرمود: «آيا مىدانيد ايمان به خداى يگانه چيست؟ گفتند: خدا و پيغمبرش بهتر مىدانند. حضرت فرمود: ايمان، گواهى به يگانگى خدا و رسالت محمد(صلىاللّهعليهوآله) و اقامه نماز و دادن زكات و روزه ماه رمضان و خمس آنچه را به دست مىآوريد، است».[2]
تمام مسلمانانى كه رو به قبله مىايستند، اتفاق دارند كه سهمى از خمس به پيغمبر خدا(صلىاللّهعليهوآله) اختصاص داشته و سهم ديگرى نيز به خويشان آن حضرت تعلق مىگرفته است. و تا پيغمبر اكرم(صلىاللّهعليهوآله) در قيد حيات بود، اين روش جريان داشت. ولى بعد از آنكه ابو بكر روى كار آمد، آيه خمس را تأويل كرد و سهم پيغمبر و خويشان او را با مرگ آن حضرت، اسقاط نمود. و از دادن آن به بنىهاشم امتناع ورزيد. و آنها را در رديف ساير يتيمان، مسكينان و در راهماندگان قرار داد.
«زمخشرى» در تفسير «الكشاف» پيرامون بحث از آيه خمس، مىنويسد: «از ابن عبّاس روايت شده: خمس، شش سهم است: براى خدا و پيغمبر دو سهم و يك سهم نيز به خويشان حضرت، تا خود وى زنده بود تعلّق مىگرفت، ولى ابو بكر آن را در سه طبقه تثبيت كرد: (يتيمان، مسكينان و در راهماندگان)». از عمر و خلفاى بعد از وى هم روايت شده:« ابو بكر بنى هاشم را از خمس ممنوع کرد».[3]
«احمد بن حنبل» نیز روایت کرده «نجده بن عامر حرورى خارجى، نامهاى به عبد اللّه بن عبّاس نوشت. ابن عباس در پاسخ نوشت: از من راجع به سهم ذى القربى(خويشان پيامبر) كه خداوند از آنها نام برده است، سؤال نمودهاى كه ايشان، چه كسانى هستند؟ ما هميشه مىدانستيم كه خويشان پيامبر ما هستيم، ولى قوم ما، آن را از ما دريغ داشتند».[4]
با اين وصف، بسيارى از امامان اهل تسنن از راى خليفه اول و دوم پيروى نموده و براى ذى القربى و خويشان پيامبر، از خمسى كه مخصوص آنهاست، بهرهاى قرار ندادند.[5]
با این توضیحات کاملا مشخص شد که چگونه خلیفه اول در مقابل قرآن کریم اجتهاد کرد و آیه قران که به صراحت بیان کرده بود، سهم ذوی القربی و خویشاوندان پیامبر را باید داد را زیر پا گذاشت و سهم آنان از خمس و بیت المال مسلمین را قطع کرد.
حال سوال این است که چه طور علمای اهل سنت چنین عملی را توجیه کرده و به عنوان اجتهاد او میپذیرند و میگویند او اجتهاد کرد؛ آیا اجتهاد در مقابل قرآن کریم و مخالفت با قرآن جایز است؟ کدام عقل سلیمی چنین توجیه نادرستی را میپذیرد.
_________________________________________________
پینوشت
[1]. اجتهاد در مقابل نص، سيد عبد الحسين شرف الدين- ترجمه على دوانى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1383 ش، چاپ نهم، ص 113.
[2]. صحيح بخارى، ج 1، ص 21 (كتاب الايمان). صحيح مسلم، ج 1، ص 48 (كتاب الايمان) با اندك اختلاف بين دو صحيح.
[3]. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج2، ص 221.
[4]. مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 294.
[5]. اجتهاد در مقابل نص، همان.
نظرات
با سلام
مطلب شما در کانال ( اعتقادات) منتشر شد .
آدرس کانال:
https://telegram.me/joinchat/B7Rghz78dXkwc-Dicz2eTw
با سلام
مطلب شما در کانال ( اعتقادات) منتشر شد .
آدرس کانال:
https://telegram.me/joinchat/B7Rghz78dXkwc-Dicz2eTw