چند حدیث از پیامبر(ص) در فضلیت ایرانیان

10:02 - 1398/03/27

احادیث بسیاری در منابع اهل سنت از لسان نبی مکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تمجید و فضیلت و مدح ایرانیان وارد شده است.

مدح ایرانیان

رسانه‌های کشورهای وهابی منطقه برای برانگیختن احساسات جوانان بر علیه شیعه و ایرانیان و نیز برای جذب‌شان در گروه‌های تکفیری مانند داعش و برای توجیه مخالفت و دشمنی‌شان، از ایران و ایرانی بسیار بدگویی کرده و می‌کنند و آنها مورد اتهامات و افتراهای بسیاری قرار داده‌اند. این در حالیست که بر مبنای روایات موجود در منابع اهل سنت، بارها پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از ایران و ایرانی به نیکی یاد کرده و ارادت ویژه‌ی خود را نسبت به آنها ابراز کرده است. ما تنها به چند نمونه از آن روایات اشاره می‌کنیم:

حدیث اول:  
ابن فقیه همدانی نقل می‌کند که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «به ایرانیان دشنام ندهید، زیرا آنان اقوام حامی و پشتیبان ما هستند».[1]
چند روایت دیگر شبیه این حدیث نیز در منابع اهل سنت ذکر شده است. 
متن اول: «فَارِسُ عُصْبَتُنَا؛ پارسیان اقوام پشتیبان ما هستند».[2]
متن دوم: «فَارِسُ عَصَبَتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ؛ پارسیان خویشان پشتیبان و حامی ما اهل بیت هستند».[3] ناقلان این حدیث: ابونعیم اصفهانی(م430ق)، ابن منده اصفهانی(م470ق) ابوشجاع همذانی(م509ق) و جورقانی(م543ق) و ابن عدیم عقیلی(م660ق) هستند. 
متن سوم: «أهلُ فارس عصبتنا».[4]

جورقانی در کتاب «الاباطیل و المناکیر و الصحاح و المشاهیر» دأبش بر این است که ابتدا یک یا چند حدیث باطل و کذب را می‌آورد و کذب و بطلانش را بیان می‌کند و سپس با ذکر عبارت «فی خلاف ذلک»، احادیث صحیح و یا مشهوری که در مقابل آن حدیث باطل وجود دارد را ذکر می‌کند. او پس از نقل حدیث ضعیف و باطلی در مذمت زبان فارسی، با ذکر عبارت «فی خلاف ذلک» یکی از روایاتی که در برابر آن حدیث ضعیف ذکر می‌کند همین حدیث «فارس عصبتنا اهل البیت» است. او این حدیث را غریب می‌شمارد بدین معنا که در سلسله روایان این روایت یک راوی وجود دارد که همه روایان طبقات پائین‌تر، از او این حدیث را نقل کرده‌اند.[5]

حدیث دوم:
«هرکه از ایران اسلام آورد از قریش محسوب می‎‌شود؛ آنان برادران ما و خویشان پشتیبان ما هستند».
دیلمی(م509ق)[6] سیوطی(م911ق)[7] متقی هندی(م975ق)[8] مناوی(م1031ق)[9] این حدیث را نقل کرده‌اند.

حدیث سوم:
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جایی دیگر از ایرانیان به عنوان خوشبخت‌ترین مردم یاد کرده و می‌فرمایند: «اسعد العجم بالاسلام اهل الفارس؛ خوشبخت‌ترین ملت غیر عرب به واسطه اسلام، مردم ایرانند».
این حدیث را معمر بن راشد ازدی(م153ق)[10] ابن فقیه(م365ق)[11] ابونعیم اصفهانی(م430ق)[12] ابن اثیر جزری(م606ق)[13] سیوطی(م911ق)[14] و متقی هندی(م975ق)[15] نقل کرده‌اند.

حدیث چهارم:
«اعظم الناس نصیباً فی الاسلام اهل الفارس؛ در بین مردم، مردم ایران بیشترین نصیب و سهم را از اسلام دارند».
این روایت را ابونعیم اصفهانی[16] دیلمی[17] سیوطی[18] و متقی هندی[19] نقل کرده‌اند.
در دو حدیث اخیر، کلمات «اعظم» و «اسعد» صیغه افعل تفضیل هستند و مقصود آن است که اسلام ایرانیان، برترین و بزرگ‌ترین اسلام در میان ملل جهان معرفی شده است، چون اسلام ایرانیان خدمات فراوانی به جهان اسلام نموده است، خدمات در حوزه‌های علمی‌ای همچون فقه، ادبیات عرب، پزشکی، علم حدیث، قرائت و تفسیر قرآن، عرفان و اخلاق اسلامی، کلام اسلامی و معماری و نیز گسترش سیاسی و جغرافیایی و فرهنگی اسلام، بخشی از کارنامه درخشان ایرانیان در تاریخ اسلام به شمار می‌رود.

حدیث پنجم:
ابن فقیه همدانی از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت می‌کند: «إن لله جندا فی أهل فارس إذا غضب على قوم انتقم بهم». ترجمه: «برای خدا سربازانی از اهل ایران وجود دارد که هرگاه بر قومی غضب کند، به وسیله آن لشکریان از آن قوم انتقام می‌گیرد».[20]

حدیث ششم: 
روایتی که مضمون روایت قبلی را تقویت می‌کند حدیث دیگری در منابع اهل سنت است که نسبت به بخشی از ایرانیان وجود دارد: «برای خدا لشکریانی در آسمان و لشکریانی در زمین است. سربازان خدا در آسمان، ملائکه‌اند و سربازانش در زمین، اهل خراسان هستند». این روایت را ابن عساکر(م571ق) ابوطاهر سلفی(م576ق) و ابن منظور(م711ق) و ابن عراق کنانی(م963ق) و فتنی(م986ق) نقل کرده‌اند.[21]
شاید این روایت ناظر به آخر الزمان باشد زیرا یکی از مراکز تحولات در آخر الزمان خراسان است.

نتیجه: این‌ها تعدادی اندکی از روایات موجود در منابع اهل سنت از لسان مبارک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بیان فضیلت و مدح ایرانیان بود که بیان‌گر جایگاه ویژه ایرانیان در نزد حضرت است. بی شک اگر برتری و فضیلتی در ایرانیان نمی‌بود، هرگز از پیامبری که «لا ینطق عن الهوی (نجم/3) از سر هوس سخن نمى‏‌گويد» چنین احادیثی صادر نمی‌شد.

____________________________
پی‌نوشت:
[1]. «لا تسبوا فارس فإنهم عصبتنا». البلدان، أبوعبدالله أحمد بن محمد بن إسحاق الهمدانی المعروف بابن الفقيه(م340ق)، المحقق: يوسف الهادی، بیروت، عالم الكتب، چاپ اول، 1416ق-1996م ، ص404، متن کتاب.
[2]. حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أُسَيْدٍ، ثنا زَكَرِيَّاءُ السَّاجِيُّ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَسَدٍ الْكَلَائِيُّ، ثنا مَسْعُودُ بْنُ الْأَزْرَقِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ صَالِحٍ مَوْلَى التَّوْأمَةِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «فَارِسُ عُصْبَتُنَا». تاريخ أصبهان(أخبار أصبهان)، أبو نعيم أحمد بن عبد الله بن أحمد الأصبهانی(م430ق)، المحقق: سيد حسن كسروی، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1410ق-1990م، ج1، ص29، متن کتاب.
[3]. «حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْحَذَّاءُ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي دَاوُدَ، ثنا أَيُّوبُ الْوَزَّانُ، ثنا سَعِيدُ بْنُ مَنْصُورٍ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَرَاسَةَ، عَنْ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْيَقْطِينِيُّ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْدَانَ الْأَنْطَاكِيُّ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَجَّاجِ، ثنا سَعِيدُ بْنُ مَنْصُورِ بْنِ شُعْبَةَ الْخُرَاسَانِيُّ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَرَاسَةَ، ثنا سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَذُكِرَتْ عِنْدَهُ فَارِسُ، فَقَالَ: «فَارِسُ عَصَبَتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ». تاریخ اصبهان، پیشین، ج1، ص29، متن کتاب؛/ و المستَخرجُ من كُتب النَّاس للتَّذكرة والمستطرف من أحوال الرِّجال للمعرفة، ابن مندة أبوالقاسم عبدالرحمن بن محمد بن إسحاق العبدی الأصبهانی(م470ق)، المحقق: أ. د. عامر حسن صبري التَّميميُّ، بحرین، وزارة العدل والشئون الإسلامية، ج2، ص506، متن کتاب؛/ و الفردوس بمأثور الخطاب، أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلميّ الهمذانی(م509ق)، المحقق: السعيد بن بسيونی زغلول، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1406ق-1986م، ج3، ص146، متن کتاب؛/ و 
الأباطيل والمناكير والصحاح والمشاهير، أبو عبد الله الحسين بن إبراهيم بن الحسين بن جعفر الهمذانی الجورقانی(م543ق)، تحقيق وتعليق: الدكتور عبد الرحمن بن عبد الجبار الفريوائی، ریاض، دار الصميعی، و هند، مؤسسة دار الدعوة التعليمية الخيرية، چاپ چهارم، 1422ق-2002م، ج2، ص323، متن کتاب؛/ و بغية الطلب فی تاريخ حلب، ابن العديم كمال الدين عمر بن أحمد بن هبة الله العقيلی(م660ق)، المحقق: د. سهيل زكار، دار الفكر، ج3، ص1065، متن کتاب.
[4]. «حدثنا أبو عمرو عبد العزيز بن محمد بن الفضل، حدثنا إبراهيم بن الجنيد حدثنا بشر بن محمد بن أبان عن داود بن المخير عن الصلت بن دينار عن عبد الله بن أبی مليكة قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وسلم) : أهل فارس عصبتنا». البلدان، ابن فقیه، پیشین، ص403، متن کتاب.
[5]. «أَخْبَرَنَا أَبُو طَاهِرٍ الرَّاوَدَرَاوِيُّ، أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ الشِّيرَازِيُّ، أَخْبَرَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُزَنِيُّ، إِمْلَاءً، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ حَفْصِ بْنِ الْحَكَمِ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَجَّاجِ الْعَامِرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ مَنْصُورِ بْنِ شُعْبَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هُرَاسَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: ذَكَرْتُ فَارِسَ عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «فَارِسُ عَصَبَتْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» .... هَذَا حَدِيثٌ غَرِيبٌ». الاباطیل، پیشین، ج2، ص323، ح666، متن کتاب.
[6]. «ابْن عَبَّاس: "من أسلم من فَارس فَهُوَ من قُرَيْش هم إِخْوَاننَا وعصبيتنا"». الفردوس بمأثور الخطاب، پیشین، ج3، ص565، ح5770، متن کتاب
[7]. «من أسلم من فارس فهو قرشى (ابن النجار عن ابن عمر)». جامع الأحاديث، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطی، إشراف: د على جمعة (مفتي الديار المصرية)، ج41، ص416، ح45561، متن کتاب؛ و
«من أسلم من فارس فهو من قريش، هم إخواننا وعصبتنا (الديلمى عن ابن عباس)»، همان، ج41، ص416، ح45562، متن کتاب؛/ و همو، الفتح الكبير في ضم الزيادة إلى الجامع الصغير، المحقق: يوسف النبهانی، بیروت، دار الفكر، چاپ اول، 1423ق-2003م، ج3، ص151، ح11291، متن کتاب.
[8]. «من أسلم من فارس فهو قرشي. "ابن النجار عن ابن عمر"». كنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، علاء الدين علی بن حسام الدين ابن قاضی خان القادری الشهير بالمتقی الهندی، المحقق: بكری حيانی و صفوة السقا، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق-1981م، ج4، ص383، ح11021، متن کتاب.
[9]. فيض القدير شرح الجامع الصغير، زين الدين محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفين بن علی المناوي القاهری، مصر، المكتبة التجارية الكبرى، چاپ اول، 1356ق، ج6، ص62، ح8438، متن کتاب؛/ و همو، التيسير بشرح الجامع الصغير، ریاض، مكتبة الإمام الشافعی، چاپ سوم، 1408ق-1988م، ج2، ص398، متن کتاب.
[10]. «أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ صَاحِبٍ، لَهُ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أَسْعَدُ الْعَجَمِ بِالْإِسْلَامِ فَارِسُ، وَأَشْقَى الْعَجَمِ بِالْإِسْلَامِ الرُّومُ، وَأَشْقَى الْعَرَبِ بِالْإِسْلَامِ تَغْلِبُ وَالْعِبَادُ». الجامع، أبو عروة معمر بن أبي عمرو راشد الأزدی، المحقق: حبيب الرحمن الأعظمی، پاکستان، المجلس العلمی، و بیروت، توزيع المكتب الإسلامی، چاپ دوم، 1403ق، ح19925، متن کتاب.
[11]. «ويروى عن النبي (صلى الله عليه وسلم) أنه قال: أسعد الناس بالإسلام أهل فارس». البلدان، پیشین، ص403، متن کتاب.
[12]. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ، ثنا عَمِّي الْقَاسِمُ، حَدَّثَنِي عِمْرَانُ بْنُ أَبَانَ، ثنا أَبُو الْمُنْذِرِ السَّامِيُّ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ طَلْحَةَ الْأَنْصَارِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ أَسْعَدَ الْعَجَمِ بِالْإِسْلَامِ أَهْلُ فَارِسَ». معرفة الصحابة، أبونعيم أحمد بن عبدالله بن أحمد الأصبهانی، تحقيق: عادل بن يوسف العزازی، ریاض، دار الوطن، چاپ اول، 1419ق-1998م، ج3، ص1554، متن کتاب؛/ و همو، تاريخ أصبهان، پیشین، ج1، ص29، متن کتاب.
[13]. «روى أَبُو المنذر إِسْمَاعِيل بْن مُحَمَّدِ بْنِ طلحة الأنصاري، عن أبيه، عن جده، قال: قال رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " إن أسعد العجم بالإسلام أهل فارس». أسد الغابة فی معرفة الصحابة، عز الدين ابن الأثير أبوالحسن علی بن أبی الكرم محمد بن محمد الجزری، المحقق: علي محمد معوض و عادل أحمد عبد الموجود، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1415ق-1994م، ج3، ص80، ش2617، متن کتاب.
[14]. جامع الأحاديث، پیشین، ج4، ص378، ح 3368، متن کتاب
[15]. كنز العمال، پیشین، ج12، ص90، 34125، متن کتاب.
[16]. «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ، ثنا جَعْفَرٌ الْفِرْيَابِيُّ، ثنا أَبُو كُرَيْبٍ، ثنا خَالِدُ بْنُ مَخْلَدٍ، ثنا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ الْحُصَيْنِ، عَنِ الْعَلَاءِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «أَعْظَمُ النَّاسِ نَصِيبًا فِي الْإِسْلَامِ أَهْلُ فَارِسَ، لَوْ كَانَ الْإِسْلَامُ فِي الثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ». تاریخ اصبهان، پیشین، ج1، ص23، متن کتاب.
[17]. «أَبُو هُرَيْرَة: أعظم النَّاس صَبأ فِی الْإِسْلَام أهل فَارس». الفردوس بمأثور الخطاب، پیشین، ج1، ص359، ح1450، متن کتاب.
[18]. «أعظم نصيبًا فى الإسلام أهل فارس (الحاكم فى تاريخه، والديلمى عن أبى هريرة)». جامع الأحاديث، پیشین، ج5، ص98، ح3805، متن کتاب.
[19]. كنز العمال، پیشین، ج12، ص90، ح34126، متن کتاب.
[20]. «إن لله جندا فی أهل فارس إذا غضب على قوم انتقم بهم». البلدان، پیشین، ص404، متن کتاب.
[21]. «محمد بن علي بن حيون أبو عبد الله الأزدی البرقي قدم دمشق طالب علم وسمع بها أبا محمد بن أبي نصر وأبا القاسم الجوبري وروى عن أبي نصر محمد بن عبد الجليل الهروي أنبأنا عنه عبد العزيز الكتاني أخبرنا أبو محمد بن الأكفاني ثنا أبو محمد الكتاني أنبأنا أبو عبد الله محمد بن علي ابن حيون البرقي قدم علينا أنبأنا أبو نصر محمد بن عبد الجليل الهروي الصوفي ثنا أبو محمد داعي بن مهدي بن أبي طاهر الأستراباذي ثنا الشيخ أبو نصر أحمد بن علي الفامي بنيسابور ثنا عبد الله بن أبي المردة الأنباري ثنا يزيد بن هارون ثنا محمد بن عمرو عن أبی هريرة قال سمعت رسول الله (صلى الله عليه وسلم) يقول: "إن لله في السماء جندا وفي الأرض جندا فجنده في السماء الملائكة وجنده في الأرض أهل خراسان" هذا حديث غريب شاذ وفي إسناده مجهولون». تاريخ دمشق، أبوالقاسم علی بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر(م571ق)، المحقق: عمرو بن غرامة العمروی، بیروت، دار الفكر، 1415ق-1995م، ج54، ص383، ح6812، متن کتاب؛/ و 
«أَنْبَأَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ هِبَةَ اللَّهِ بْنَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَكْفَانِيُّ بِدِمَشْقَ وَكَانَ ثِقَةً مِنْ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ ثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكَتَّانِيَّ الْحَافِظُ أَنْبَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ جُلُونٍ الْبَرْقِيُّ قَدِمَ عَلَيْنَا أَنْبَا أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَلِيلِ الْهَرَوِيُّ الصُّوفِيُّ ثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ دَاعِي بْنُ مَهْدِيِّ بْنِ أَبِي طَاهِر الأستراباذي ثَنَا أَبُو نَصْرٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْفَامِيُّ بِنَيْسَابُورَ ثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي الْمُوَجِّهِ الْأَنْبَارِيُّ ثَنَا يَزِيدُ بْنُ هَارُونَ ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ فِي السَّمَاءِ جُنْدًا وَ فِی الْأَرْضِ جُنْدًا فَجُنْدُهُ فِي السَّمَاءِ الْمَلَائِكَةُ وَجُنْدُهُ فِي الْأَرْضِ أَهْلُ خُرَاسَانَ». الوجيز في ذكر المجاز والمجيز، صدر الدين أبو طاهر السِّلَفی أحمد بن محمد بن أحمد الأصبهانی(م576ق)، المحقق: محمد خير البقاعی، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 1411ق-1991م، ص163، متن کتاب؛/ و 
مختصر تاريخ دمشق لابن عساكر، أبو الفضل جمال الدين ابن منظور محمد بن مكرم بن على الإفريقى(م711ق)، المحقق: روحية النحاس و رياض عبد الحميد مراد و محمد مطيع، دمشق، دار الفكر، چاپ اول، 1402ق-1984م، ج23، ص116، متن کتاب؛/ و تنزيه الشريعة المرفوعة عن الأخبار الشنيعة الموضوعة، نور الدين علی بن محمد بن علي بن عبد الرحمن ابن عراق الكنانی(م963ق)، المحقق: عبد الوهاب عبد اللطيف و عبد الله محمد الصديق الغماری، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1399ق، ج2، ص47، متن کتاب؛/ و تذكرة الموضوعات، محمد طاهر بن علي الصديقي الهندي الفَتَّنِی(م986ق)، إدارة الطباعة المنيرية، چاپ اول، 1343ق، ص113، متن کتاب.

احادیث فراوانی در منابع اهل سنت از لسان مبارک حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تمجید و فضیلت و مدح ایرانیان ذکر شده است که جملگی حکایت از وجود نوعی فضیلت و خصال نیکو در ایرانیان دارند، بی شک اگر برتری و فضیلتی در ایرانیان نمی‌بود، هرگز از پیامبری که «لا ینطق عن الهوی (نجم/3) از سر هوس سخن نمى‏‌گويد» چنین احادیثی صادر نمی‌شد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****