ازدواجی از سر رحمت و مودت با «صفیه‌ بنت حیی بن اخطب»

07:58 - 1395/07/06

چکیده:ازدواج‌های رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، گوشه‌ای رحمت از واسع وی است که  شامل همسران ایشان و همچنین جامعه اسلامی شده است، یک از این پیوندها، ازدواج رسول گرامی اسلام با صفیه ابن حیی است که در این نوشتار علت این ازواج را مورد تحلیل قرار می‌دهیم و آن را از زاویه رحمت العالمین بودن رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نظاره می‌کنیم.

ازدواجی از در رحمت و مودت ــ صفیه‌ابن حیی بن اخطب

رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در زندگی خویش، تلاش کرد، که پرچم «رحمت العالمین» همیشه برافراشته نگه دارد و مردم جامعه اسلامی را به این سو هدایت کند، جلوه رحمت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سراسر زندگی وی جریان دارد، که پرداختن به تمام آنان می‌تواند، به خوبی این چهره را آشکار کند. ولی از آن رو، که پرداختن، به تمام زندگی رسول خاتم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این نوشتار امکان پذیر نیست، ما به گوشه‌ای کوچک از این رحمت اشاره می‌کنیم.

ازدواج‌های رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، گوشه‌ای از این رحمت است که به خوبی می‌تواند، چهره پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را آشکار کند، به عنوان مثال ازدواج پیامبر با جویریه بن حارث یکی از این پیوندهاست که سبب شد، که قومش مسلمان و تمام اسیران قومش آزاد شوند.

یکی دیگر از ازدواج‌های رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با «صفیه» دختر «حیی‌بن‌اخطب» بوده است، که در ادامه به توضیح آن می‌پردازیم، و زمینه‌ای که سبب این ازدواج شد را بیان کرده و سپس هدف این ازدواج را مورد تحلیل قرار می‌دهیم، و جلوه‌ای از رحمت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این ازدواج را از نظر می‎‌گذرانیم.

«صفیه» از قبیله یهودیان «بنی‌نضیر» بود که از حیث نسب از نوادگان حضرت یعقوب(علیه‌السلام) به شمار می‌آمدند.[1] قبلیه بنی‌نضیر، در سال چهارم هجرت، به خاطر خیانت‌های که به مسلمان کردند، از مدینه اخراج شدند، از این‌رو گروهی از آنان به سوی قلعه خیبر پناهنده شدند، که در میان این گروه، حی‌بن‌اخطب پدر صفیه نیز حضور داشت ایشان بعد از اینکه، به خیبر مهاجرت کردند، دوباره بر علیه مسلمانان، توطئه کردند، و با مشرکان، قریش هم‌پیمان شدند.[2] بدین‌گونه خیبر کانون خطر و توطئه بر ضد امت نوپای اسلامی شد[3] این دسیسه‌ها سبب شد، که سپاه اسلام، برای حفظ کیان خویش به خیبر حمل کند، که در تاریخ، چگونگی فتح آن به تفصیل آمده است، که پرداختن به آن در این نوشتار امکان‌پذیر نیست.

در بین اسیران خیبر، صفیه نیز حضور داشت، که در تقسیم غنائم به حضرت رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسید، و ایشان با اینکه بر طبق رسمی که وجود داشت، می‌توانست او را به کنیزی گرفته و حقوق هم‌سرداری را نسبت به وی رعایت نکند، ولی با این وجود، به صفیه این‌گونه، پیشنهاد می‌دهد: «اگر بخواهی به دین خودت باشی، تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم، ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی، تو را به همسری بر می‌گزینم» صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را بر می‌گزینم».[4]

در تاریخ نکاتی بیان گردیده است که به خوبی نشان می‌دهد که چرا صفیه با وجود آن‌که همسرش در جنگ با مسلمانان کشته شده است، ولی حاضر می‌شود که به ازدواج رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله)در بیاید. از نکات مهمی که وجود دارد این است که صفیه می‌دانست که محمد امین(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیامبر خداست، زیرا که همان گونه که قرآن به این نکته اشاره می‌کند، که یهودیان پیامبر را مانند فرزند خویش می‌شناختند.[5]
حی‌بن‌اخطب پدر صفیه نیز که از سران یهودی بود، به خوبی به این نکته واقف بود، به گونه‌ای که صفیه نقل می‌کند که در ميان بچه‏‌هاى پدرم و عمويم، هيچ‌كس به محبوبيت من نبود، به طورى كه آن دو با هر يك از بچه‌ها كه بودند، چون من پيش آن‌ها می‌رفتم او را رها مى‏‌كردند و من‌را در بر مى‏‌گرفتند، و چون رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مدينه آمد و در قبا ميان قبيله بنى عمرو بن عوف سكونت کرد، صبح بسيار زودى پدر و عمويم در حالى كه هوا هنوز روشن نشده بود، براى ديدار پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیرون رفتند و نزديك غروب برگشتند، در حالى كه هر دو خسته و كوبيده به نظر می‌رسيدند و بسيار آهسته حركت مى‏‌كردند، من مانند هميشه با شتاب به طرف آن‌ها دويدم، ولى هيچ‌كدام اعتنائى نكردند و همين‌قدر شنيدم كه عمويم ابو ياسر به پدرم مى‏‌گفت. آيا اين پيامبر همان پیامبر وعده داده شده نيست؟
پدرم گفت: چرا.
عمويم گفت همه صفات و مشخصات او را شناختى؟
پدرم گفت: آرى،
عمويم گفت: نسبت به او چه احساسى دارى؟
پدرم گفت: دشمنى و به خدا قسم تا زنده باشم دشمن او هستم.[6]و[7]

حادثه دیگری نیز در تاریخ نقل شده است که به علت تمایل صفیه به ازدواج با رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اشاره دارد، این است که وی می‌گوید: شبى در خواب ديد كه ماه از آسمان در دامانم فرود آمده، و چون صبح شد آن خواب را براى شوهرم «كنانه» نقل كردم، كنانه خشمگين شده سيلى محكمى به صورتم زد كه چشمم در اثر آن سيلى كبود شد و سپس با حالت خشم به من گفت: اين خواب دليل بر آن است كه تو آرزوى همسرى پادشاه حجاز «محمّد» را در سر دارى! و هنگامى كه صفیه را به نزد رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آوردند هنوز اثر كبودى در چشمش ديده مى‏‌شد و چون آن حضرت سبب را از وی پرسيد جريان را براى رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل كرد.[8]

اکنون با توجه، به مطالبی که بیان شد، به گوشه‌ای از علل ازدواج رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با صفیه می‌پردازیم، یکی از دلایل ازدواج پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با صفیه این بود که به این وسیله پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با یهودیان آن منطقه، پیوند قبلیه‌ای برقرار کند تا از خصومت ایشان نسبت به اسلام بکاهد، و از سوی دیگر، این ازدواج در حقیقت احترام به صفیه بود، که از بزرگان قوم خویش محسوب می‌شد، زیرا که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌توانست زنان اسیر را به عنوان کنیز نزد خود نگه دارد و هم از تمتعات جنسی بهره ببرد و هم دشواری‌های یک همسر را بر خود تحمیل نکند؛ اما این کار را نکرد و صفیه را به عنوان همسر برگزید.

صفیه در این دوران به گونه‌ای مورد تربیت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) قرار گرفت که در مورد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید: «شخصی را به حسن خلق رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ندیدم».[9] و در آخرین لحاظ عمر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطاب به ایشان می‌فرماید: «به خدا سوگند دوست دارم بیماری شما به جان منتقل شود»[10] و این جلوه از رحمت‌العالمین بودن رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود که سبب گردید، زنی که پدر و همسرش جزء دشمنان اصلی اسلام بودند، به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این‌گونه عشق بورزد.

_______________________________________
پی‌نوشت
[1]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.ج۴، ص۱۸۷۱؛/ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفكر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م،ج۶، ص۱۶۹؛/ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفكر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.ج۸، ص۶۴.
[2]. محمد بن عمر واقدی، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶، چاپ افست قاهره، بی‌تا،ج ۲، ص ۴۴۱-۴۴۲؛/ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمد فردوس عظمُ دمشق ۱۹۶۶-۲۰۰، ج۱، ص ۴۰۹؛/ صلاح تجانی، «الترتیبات المالیة فی تاریخ غزوة خیبر: بواعثها و نتائجها»، مجلة المورخ العربی، ج۱، ش۵ (مارس ۱۹۹۷)ص ۵۶-۵۷، ۹۲.
[3]. «الترتیبات المالیة فی تاریخ غزوة خیبر: بواعثها و نتائجها»، ص ۹۳-۹۴.
[4]. مغازى تاريخ جنگ‌هاى پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش.ص515.
[5]. به نحوی که قرآن در این زمینه می‌فرماید:«الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُون‏[بقره/146] كسانى كه به ايشان كتاب [آسمانى‏] داده‏‌ايم، همان گونه كه پسران خود را مى‏‌شناسند، او [محمد] را مى‏‌شناسند؛ و مسلماً گروهى از ايشان حقيقت را نهفته مى‏‌دارند، و خودشان [هم‏] مى‏‌دانند.»
[6]. دلائل النبوة، ابو بكر احمد بن حسين بيهقى (م 458)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران ، انتشارات علمى و فرهنگى، دو جلد، 1361ش،ج‏2،ص:182/ زندگانى محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پيامبر اسلام، ابن هشام (م 218)، ترجمه سيد هاشم رسولى، تهران، انتشارات كتابچى، چ پنجم ، 1375ش.ج‏1،ص:347.
[7]. و یا در نقل دیگر آمده است که، ابو ياسربن‌اخطب برادر حيى‌بن‌اخطب كه پدر صفيه همسر رسول خداست پيش حضرت آمد و پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با او نشستند و مذاكره كردند. اين گفتگو پيش از تغيير قبله از مسجد اقصى به مسجد الحرام بود، ابو ياسر نزد قوم خود برگشت و گفت اى قوم از من اطاعت كنيد خداوند متعال همان كسى را كه منتظرش بوديد براى شما فرستاده است، از او پيروى كنيد و با او مخالفت نکنید، برادر ابو ياسر كه نامش حيىّ بود نيز به حضور پيامبر آمد حيىّ در اين هنگام رئيس يهوديان بود و اين دو برادر از يهوديان بنى نضير هستند، حيى پس از مذاكره با پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نزد قوم خود برگشت و فرمانرواى ايشان بود گفت من از پيش مردى بر مي‌گردم كه براى هميشه با او دشمنى خواهم ورزيد، ابو ياسر به او گفت اى برادر در اين مسأله از من اطاعت كن و در هر موضوع ديگر كه می‌خواهى مخالفت نما و يقين داشته باش كه از هلاكت رهائى مى‌‏يابى، گفت نه به خدا قسم كه اطاعت نمى‏‌كنم و شيطان بر او چيره شد و قوم يهود هم از او پيروى نمودند. دلائل‏ النبوة،ج‏2،ص:182.
[8]. زندگانى‏ محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله)/ترجمه،ج‏2،ص:230/  سيرت رسول الله، ترجمه و انشاى رفيع الدين اسحاق بن محمد همدانى قاضى ابرقوه (م 623)، تحقيق اصغر مهدوى، تهران، خوارزمى، چ سوم، 1377ش.ج‏2،ص:830/  طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش،ج8،ص:124.
[9]. إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تقى الدين أحمد بن على المقريزى (م 845)، تحقيق محمد عبد الحميد النميسى، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1420/1999.،ج‏2،ص:208.
[10]. الطبقات‏ الكبرى ،ج‏8،ص 131.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 1 =
*****