چکیده: یقینا نمیتوان نقش مادّیات را در زندگی نفی کرد، منتها بزرگ نمودن این مشکل هم منطقی نیست؛ خصوصا اگر این بزرگنمائی، سبب گوشهگیری انسان شود که در آن صورت میتواند مشکلات متعددی را به وجود آورد.
یکی از مشکلات پیشروی ازدواج انسانها مشکلات مادّی میباشد. یقینا نمیتوان نقش مادّیات را در زندگی نفی کرد؛ منتها بزرگ نمودن این مشکل هم منطقی نیست؛ خصوصا اگر این بزرگنمائی، سبب گوشهگیری انسان شود که در آن صورت میتواند مشکلات متعددی را برای فرد به وجود آورد.
برای برطرف نمودن این مشکل، آن چیزی که معقول به نظر میرسد، دیدن حقایق و انجام رفتاری مناسب با آن میباشد.
در این راستا سوالی در انجمن رهروان ولایت مطرح شده است که توجه به پاسخ آن، در پیدا کردن راهکار، کمک کننده خواهد بود.
سـوال:
من با 25 سال سن و مدرک لیسانس، در جایی به صورت موقت با حقوق ماهیانه 2 میلیون تومان مشغول کار میباشم، اما بخاطر مشکلات مادی پدرم، پساندازی ندارم و احتمالا نخواهم داشت؛ زیرا بازهم ناچار هستم که به او کمک کنم. به خاطر مشکلات مادی همیشه از آینده میترسم؛ حتی چندبار خواستگاری رفتم، اما همین ترس از مادیات، باعث شد تا عقبنشینی کنم. دوست ندارم همسر آینده من کمبود، احساس کند یا اذیت شود. از طرفی نیاز جسمی و روحی که نسبت به ازدواج دارم، به شدت مرا اذیت میکند و همین نیاز، باعث شده است تا گناهانی(کوچک و بزرگ) را مرتکب و عذاب وجدان پیدا کنم. دوست ندارم دیگر خطا کنم، اما نیاز، مرا داغون و خسته کرده است! زندگی را پوچ میبینم؛ چه کار کنم!؟
پـاسخ:
عرض سلام و احترام؛ در نوشتۀ شما نکاتی حائز اهمیت است که به بررسی آن میپردازیم:
فرمودید: «چندبار خواستگاری رفتم، اما همین ترس از مادیات، باعث شد تا عقبنشینی کنم».
دوست گرامی؛ چرا قضاوت پیش از موعد انجام میدهید؟ چرا برای آن دختر خانم که از باب دلسوزی به خواستگاری او نمیروید، حق رأی قائل نشدهاید؟ شاید آن دختر، شما را با همین شرایط پذیرفت؛ پس چرا حق تصمیمگیری را از یک دختر گرفته و بنابر آنچه بیان داشتید خود را دچار معصیت و عذاب وجدان هم کردهاید؟!
از شما درخواست دارم در انتخاب شریک زندگی، ایدهآل گرا نباشید و اگر دختری را در سطح خود مشاهده نمودید، حتما به خواستگاری او رفته و مطمئن باشید با این کار، جنایتی مرتکب نشدهاید! در نهایت اگر او شرایط شما را نپذیرفت، به شما خواهد گفت «نه»؛ نتیجه هر چه باشد بهتر از این است که میفرمائید اکنون دچار پوچی شدهاید!
برخلاف آنچه که شما تصوّر میکنید وضعیت شما چندان هم بد نیست. بنده به شخصه، جوانانی را میشناسم که وضعیت مادّی آنها به مراتب پایینتر از شما بوده است؛ منتها با همان شرایط، ازدواج کرده و الان شاد و عاشقانه در کنار همسر و فرزندانشان مشغول زندگی هستند...
باور داشته باشید که اگر در زندگی واقعا تلاش کنید و به خداوند متعال، حقیقتا توکل داشته باشید، حتما پیروز خواهید شد.
امام علی(علیهالسلام) میفرمایند: «مَن تَوکَّلَ عَلَی اللهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَت عَلَیهِ الأسبابُ؛[1] هر که بر خدا توکل کند، دشواریها برایش آسان و اسباب برایش فراهم گردد».
امیدوارم موفق باشید.
------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. آمدی، غررالحکم، ص197، ح3888
این مطلب را میتوانید در انجمن نیز مشاهده بفرمائید: http://btid.org/node/87486
نظرات
با سلام و با اجازه از استاد عزیز محمدی:
مطلبی به ذهنم رسید که عرض می کنم؛ اولا اینکه شما می فرمایید حقوق خود را خرج مشکلات مادی پدر می کنید، این امری است که از دید خدای متعال مخفی نخواهد ماند و یقینا توفیقات و آثار آن را در زندگی دنیوی و اخروی مشاهده خواهید کرد. چه بسا در همین دنیا شما شاهد دستگیری های الهی در این امر شوید.
نکته دوم را با سوال از شما می پرسم: تا الان چه کسی به شما رزق و روزی رسانده؟ چه کسی شمارا از شکم مادر تاکنون محفوظ داشته و از هر راهی که شده برای شما رزق و روزی تهیه نموده؟
همان کسی که شما را تاکنون روزی داده، همان کس هم روزی دختر را خواهد رساند ولی به شرایطی که توکل و تلاش در کسب روزی از جمله ی آن شرایط هستند.
عرض سلام خدمت شما دوست و همکار گرامی؛ تشکر از نظری که درج فرمودید.
التماس دعا.
با سلام و احترام مطلب شما در کلوپ سخن آشنا بازنشر و منتشر شد.
http://www.cloob.com/name/sokhanashna
97 چی باید گفت؟ از ترس در سال 95 به وحشت زدگی شدید در سال 97 به خاطر مسائل افتصادی رسیدیم! خدایا خودش به داد سال 98 برسه!!!
وجدانا کدوم دختری حاضره با حقوق کارمندی زندگی کنه؟؟ همشون پر از رویا و آرزوهای طول درازی هستند که خداییش غول چراغ جادو.هم نمیتونه برآورده کنه ، اونوقت حرف از ازدواج با ایم مسائل اقتصادی میزنید؟؟؟ جز ناامیدی چیزی برا جوونا باقی گذاشتید؟؟ تدبیر توی سرتون بخوره!