-اکثریت مسلمانان قائلاند پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) مسموم شد و به شهادت رسید و تعداد اندکی نیز معتقدند که حضرت به مرگ طبیعی از دار دنیا رفته است و هیچ عامل قهری و خارجی، سبب وفات حضرت نشده است.
در نوع وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) که آیا ایشان با مرگ طبیعی از دنیا رفتهاند یا به شهادت رسیدهاند، در تاریخ ابهام و تردیدهایی وجود دارد. تاریخ گاهی وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را به مسمومیت ایشان گره میزند و آن را عامل اصلی وفات حضرت میشمارد و وفات حضرت را به عنوان شهادت قلمداد میکند. و گاهی نیز وفات حضرت را به عاملی طبیعی مانند بیماری، نسبت میدهد.
جریان مسمومیت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) از این قرار است:
«گروهی، زنِ یکی از اشراف یهود به نام «زینب بنت حارث» و برادرزاده «مرحب« را فریب دادند که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را از طریق غذا مسموم سازد. زینب در جنگ خیبر پدرش حارث و عمویش مرحب و همسرش سلام بن مشکم و برادرش را از دست داده بود. پس از فتح خیبر، زینب نقشهی قتل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را کشید و نقشهی وی از این قرار بود که آن زن، شخصی را خدمت یکی از یاران پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرستاد و از او پرسید که پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) کدام عضو از گوسفند را بیشتر دوست دارد.
او در پاسخ گفت: ذراع [دست] گوسفند.
زینب گوسفندی را بریان کرد و آن را مسموم ساخت و بیش از همه در دست آن گوسفند سم ریخت و به عنوان هدیه خدمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرستاد. حضرت نخستین لقمهای را که در دهان گذاشت، احساس کرد مسموم شده است. فوراً آن را از دهان در آورد، ولی کسی که با ایشان غذا میخورد، یعنی «بشر بن براء بن معرور» که از روی غفلت چند لقمه خورده بود؛ پس از مدتی بر اثر سم در گذشت. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دستور داد زینب را احضار کردند و به او گفت: چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی؟! وی در پاسخ گفت: تو اوضاع قبیلهی ما را بر هم زدی، و پدر و برادر و همسرم را کشتی. من با خود فکر کردم که اگر فرمانروا باشی، با خوردن این سم از بین خواهی رفت، و اگر پیامبر خدا باشی، قطعاً از آن اطلاع یافته و از خوردن آن خودداری خواهی کرد».[1]
اما دلائل تردید و ابهام در نوع وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
گرچه تاریخ در مورد توطئه و اقدام زن یهودی برای مسموم ساختن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پس از فتح خیبر، تردیدی ندارد و آنرا مسلم میشمارد، اما تردید و ابهام در آنجاست که آیا واقعا پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) توسط غذای آن زن یهودی، مسموم شده و اگر شده آیا این مسمومیت در وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) واقعا تاثیرگزار بوده تا وفات حضرت را شهادت به حساب آوریم یا خیر؟
برخی مسمومیت حضرت در جنگ خیبر را پذیرفتهاند، ولیکن آن را عامل اصلی وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نمیدانند و یا در مورد آن، تردید دارند؛ و برخی دیگر نیز با ذکر دلائلی مسمومیت حضرت در جنگ خیبر را به کلی رد میکنند. هر دو گروه برای وفات یا شهادت حضرت دلائل دیگری غیر از مسمومیت توسط یهود، را ذکر میکنند. آنان که وفات حضرت را شهادت نمیدانند عوامل طبیعی مانند بیماری ذات الجنب و تب شدید و یا سحر یهود را علت وفات حضرت ذکر میکنند و آنان که شهادت حضرت را قطعی میدانند منافقین و یا برخی همسران حضرت را عامل مسمومیت حضرت میدانند نه غذای مسمومی که زن یهودی به حضرت داده است.
اکنون ما میخواهیم دلائل تردید این گروهها در اینکه چرا مسمومیت حضرت توسط یهود، نمیتواند عامل اصلی وفات باشد را به تفصیل ذکر کنیم:
دلیل اول: فاصله زمانی بین مسمومیت و وفات
اولین منشأ تردید در شهادت حضرت توسط همان غذای مسموم، این است که جنگ خیبر در محرم و صفر سال هفتم هجری واقع شده[2] و وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز در ماه صفر و یا ربیع الثانی سال 11 هجری اتفاق افتاده است. فاصله زمانی چهار ساله بین این مسمومیت و وفات، این ابهام و تردید را افزایش میدهد که آیا ممکن است این مسمومیت عامل اصلی و اثرگذار در وفات حضرت بوده باشد؟ چرا که اگر سم قوی و مهلک میبود، میبایست در همان روزهای ابتدایی اثر کند و اگر سم، ضعیف بوده، سیستم بدن بر آن غلبه و آن را خنثی میسازد نه آنکه پس از چهار سال باعث مرگ شود.[3]
دلیل دوم: بیرون انداختن لقمه مسموم از دهان
در همان روایاتی که به خوردن غذای مسموم در جنگ خیبر اشاره کردهاند، آمده است که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پس از آنکه یک لقمه از آن غذای مسموم را در دهان مبارک گذاشتند از مسمومیت آن مطلع شده و بلافاصله آن لقمه را از دهان بیرون انداخته و آنرا نخوردند[4] و به دیگران نیز فرمودند از خوردن آن غذا دست بکشند[5] چنانکه «ابن کثیر» در مورد اطلاع یافتن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از مسمومیت غذا، مینویسد: «در صحيح بخارى از ابن مسعود نقل شده است كه مىگفت: «ما صداى تسبيح گفتن غذا در هنگامى كه توسط رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) تناول مىشد را شنيديم و گوشت گوسفند مسموم نیز با حضرت سخن گفت و ايشان از سمى بودن خود مطلع كرد».[6]
بنابراین میتوان گفت اثرگذاری آن سمّ با این کیفیتی که ذکر شد پس از گذشت چهار سال، بعید به نظر میرسد. البته گر چه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آن لقمه مسموم را از دهان بیرون انداختند، ولیکن با همان در دهان گذاشتن آن لقمه مسموم، سم با آب دهان حضرت مخلوط شده است، اما روشن است که این سم، اثر چندانی در ایشان نداشته است.[7]
دلیل سوم: عدم وجود گزارشات معتبر از بیماری و وجود آثار مسمومیت در طی چهار سال
اگر آن سم، در بدن حضرت باقی میماند، باید آثار آن به تدریج آشکار میشد و حضرت را اندک اندک بیمار میکرد، و حال آن که حضرت در طول این چهار سال هیچ نشانی از بیماری نداشته و به زندگی روزمره خود ادامه داده و حتی با سلامت و عافیت کامل در جنگها و غزوات بسیاری شرکت داشتهاند. بنابراین، گرچه ما به خاطر وجود روایات و تاریخ معتبر در مورد مسمومیت حضرت پس از فتح خیبر، این مسمومیت را تصدیق کرده و آن را مسلم میشماریم، اما نمیتوان به راحتی پذیرفت که عامل اصلی وفات حضرت همین مسمومیتِ چهار سال قبل بوده باشد؛ چراکه اثر کردن یک سم پس از چهار سال، آنهم بدون علائم بیماری در طی مدت این چهار سال، خیلی عجیب و بعید به نظر میرسد.[8]
دلیل چهارم: ضعف برخی روایات
دلیل دیگر برای این تردید، ضعف برخی از روایاتی است که رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را به مسمومیت گره زدهاند و آنرا عامل اصلی وفات حضرت دانستند. مثلا یکی از روایاتی که وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را به مسمومیت ایشان در جنگ خیبر گره زده است، روایت عائشه است که او در نزد شیعه فرد موثقی نیست و روایات او مردود است. به علاوه اینکه روایاتی که او در مورد وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده است دارای تناقض است، چراکه گاهی میگوید: «پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به واسطه غذای مسموم، توسط آن زن یهودی به شهادت رسید» و گاه میگوید: «حضرت به واسطه بیماری ذات الجنب وفات کرد»[9] و گاهی نیز میگوید: «پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: بیماری ذات الجنب از شیطان است و خدا شیطان را بر من مسلط نمیکند».[10] بنابراین نمیتوان به گزارشات عائشه در این رابطه اعتماد کرد.[11]
این چهار دلیل مذکور، برخی از دلائلی است که منکران شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) توسط غذای مسموم آن زن یهودی، به آنها استناد کردهاند. به جهت رعایت اختصار ناچاریم دلائل دیگر آنان را در دو پست مستقل دیگر[12] به عرض برسانیم.
___________________________________
پینوشت
[1]. و السیرة النبویة، ابن هشام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، و دارالقلم، ج3، ص353-352؛/ و مغازی، تاريخ جنگهاى پيامبر(صلیاللهعلیهوآله)، محمد بن عمر واقدى(م207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش، ج2، ص517-519؛/ و تاریخ الطبری، محمد بن جریر طبری، دارالکتب العلمیه، ج۲، ص۱۳۸؛/ و الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارالاحیاء التراث العربی، ج۱، ص۵۹۹-۵۹۸؛/ و تاریخ یعقوبی، ترجمه: محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ج1، ص۴۱۶؛/ و «و قال موسى بن عقبة، و ابن شهاب، و عروة ، و اللفظ لموسى قالوا: لما فتحت خيبر أهدت زينب بنت الحارث اليهودية و هی ابنة أخی مرحب لصفية شاة مصلية و سمتها و أكثرت فی الذراع، لأنه بلغها أن النبی(صلىاللهعليهوسلم) يحب الذراع. وذكر الحديث». تاريخ الإسلام، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی(م748هـ)، تحقيق: د. عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دارالكتاب العربی، 1407ق_1987م، چاپ اول، ج2، ص437.
[2]. السیرة النبویة، ابن هشام، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، ۱۳۵۵ق-۱۹۳۶م، ج۳، ص۳۴۲ و ۳۵۵؛/ و کتاب المحبر، ابن حبیب، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق-۱۹۴۲م، چاپ افست بیروت، [بی تا]، ص۱۱۵. واقدی زمان وقوع جنگ خیبر را ماه صفر و ربیع الاول سال هفتم هجری میداند. مغازى، پیشین، ص482.
[3]. ر.ک: به مقاله سید محمد صادق وفایی: «آیا پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) به شهادت رسیده است؟»؛/ و مقاله حسن غفوری: «ادله شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)»؛/ و مقاله ابوفاطمه العذاری: «اغتيال محمد(صلیاللهعلیهوآله) من القاتل؟ إشاعة الشاة من اليهودية».
[4]. السیرة النبویة، ابن هشام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، و دارالقلم، ج3، ص353-352؛/ و تاریخ الطبری، پیشین، ج۲، ص۱۳۸؛/ و الکامل فی التاریخ، پیشین، ج۱، ص۵۹۹_۵۹۸.
[5]. «ارفعوا ایدیکم فانها اخبرتنی انها مسمومة». الطبقات الکبری، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری معروف به ابن سعد، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق-1990م، ج2، ص154. تصویر کتاب.
[6]. «و فی صحيح البخاری: عن ابن مسعود قال: "لقد كنا نسمع تسبيح الطعام و هو يُؤکَل" يعنی بين يدی النبی و كلّمه ذراع الشاة المسمومة و أعلمه بما فيه من السم». البداية والنهاية، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشی معروف به ابن كثير دمشقی(م774هـ)، بیروت، مكتبة المعارف، ج6، ص286.
[7]. ر.ک: «آیا پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) به شهادت رسیده است؟»؛/ و مقاله حسن غفوری: «ادله شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)»؛/ و مقاله ابوفاطمه العذاری: «اغتيال محمد(صلیاللهعلیهوآله) من القاتل؟ إشاعة الشاة من اليهودية».
[8]. همانها.
[9]. المستدرک علی الصحیحین، حافظ ابی عبدالله محمد بن ابی عبدالله حاکم نیشابوری، بیروت، دارالمعرفة، ج4، ص405 و نیز چاپ دارالکتب العلمیة، ج4، ص405.
[10]. «عن عروة عن عایشه انّها حدّثته «إنّ رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) قال حین قالوا: خشینا برسول الله ذات الجنب؛ قال إنّها من الشیطان وما کان الله لیسلطه علیَّ». همان، ج4، ص405.
[11]. ر.ک: به مقاله حسن غفوری: «ادله شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)».
[12]. «دلائل ابهام شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به دست زن یهودی»؛ و «دلائل منکرین شهادت پیامبر توسط زن یهودی».
نظرات
باسلام واحترام
تشکراز مطلب خوب شما
درکانال حکومت اسلامی منتشر شدhttps://telegram.me/islamic_h/579
با سلام و تشکر از زحمات شما و سپاس از نظر لطف شما
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
با سلام و تشکر از زحمات شما و سپاس از نظر لطف شما