- جریان فکری تبریزیان، اگر چه در ظاهر خود را حامی نظام اسلامی و پیرو مقام معظّم رهبری میدانند، اما یک بار به سیاستهای کلّی نظام سلامت که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، مراجعه نمیکنند. در بند هفتم تصریح شده که تولیت نظام سلامت -شامل سیاستگذاریهای اجرایی، برنامه ریزیهای راهبردی، ارزشیابی و نظارت- برعهدهی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.
جنجال رسانهای پیش آمده دربارهی بیماری کرونا، بهانهی خوبی شد تا بحثی دربارهی طبّ -به اصطلاح- اسلامی، داشته باشیم که چند سالی است توسّط شخصی به نام شیخ عباس تبریزیان مطرح شده و مشکلاتی را به بار آورده است.
طبّ سنّتی، از جمله رشتههای علمی قدیمی در جهان است که بر مزاجشناسی و درمان از طریق داروهای گیاهی و ارگانیک، استوار است. طبّ سنّتی که از هندوستان و یونان به سرزمینهای اسلامی وارد شد، توسّط طبیبان اسلامی مانند بوعلی سینا، ابونصر فارابی و ابن نفیس تحوّل یافت و بومیسازی شد. دانشمندان مسلمان در زمینهی شناخت علل بیماریها و درمان از طریق جراحی و تجویز داروهای گیاهی و ترکیبی به سرعت در جهان درخشیدند.[1]
با پیشرفت تکنولوژی، ابزارهای دقیق برای تشخیص بیماریها، ساخته شد و بشر در زمینهی شیمی موفق به ساخت داروهای مژثرتر شد و دانش پزشکی متحوّل گردید. اگرچه طبّ سنتی در 150 سال اخیر، حضور بسیار کمرنگی در محافل علمی داشت، اما از سال 1386 با موافقت وزارت بهداشت و درمان، رشتهی طبّ سنّتی به صورت رسمی در چهار دانشگاه علوم پزشکی کشور افتتاح گردید و به سرعت گسترش پیدا کرد. [2]
در کنار این جریان رسمی، یک جریان دیگری در حوزهی علمیهی مشهد بهوجود آمد که مدّعی درمان بیماریها با استفاده از دستورات طبّی موجود در روایات بود. رهبری این جریان با شخصی به نام شیخ عباس تبریزیان بود که از اساتید حوزهی علمیهی مشهد محسوب میشد. به دلیل شرایط خاصّ حوزهی علمیهی مشهد، این جریان بسیار سریع رشد کرد و طرفداران بسیاری در بین طلاب و متدیّنین پیدا کرد. به مرور مطبّهایی برای تشخیص و درمان انواع بیماریها در شهرهای مختلف خراسان تاسیس شد و با تبلیغات فراوان، مراجعین بسیاری را به خود جلب نمود. چون سردستهی این جریان یک روحانی معمّم بود و مبلّغین آن هم طلّاب و روحانیون بودند، به سرعت مورد اعتماد مردم قرار گرفت و گسترش یافت. با هجرت تبریزیان به قم و برپایی دروس طبّ در این شهر، توجّه مراجع و بزرگان حوزه به این جریان جلب شد و به تدریج مبانی فکری این جریان مورد انتقاد حوزه علمیه قم قرار گرفت. آیت الله جوادی آملی که اسلامشناسی متبحّر هستند، همانگونه که با طبّ جدید که بر پایهی مادیگرایی و ماتریالیسم بناشده است، مخالفت کردهاند[3]، با جریان تبریزیان نیز به مخالفت پرداختند. [4]
برای روشن شدن علّت این مطلب باید به مباحث بنیادی در معرفتشناسی دینی بازگردیم. در مباحث شناختشناسی، بیان شده است که انسان دارای ابزارهای متنوعی برای شناخت جهان اطراف و حلّ مسائل آن است. حواسّ ظاهری، براهین عقلی و شهود قلبی راههایی برای بدست آوردن معرفت هستند. [5] هرکدام از این ابزارها در حدّ خود علمآور و واقعنما میباشند. حواسّ ظاهری انسان، در محدودهی موادّ و محسوسات، علمآور و واقعنماست.
از طرفی، علم طبّ، عهدهدار تشخيص سلامت و مرض بدن انسان و تبيين سود و زيان اشيا و افعال خارجی نسبت به جسم وی است. طبّ، روابط طبیعی بین بدن انسان و اشیاء و افعال خارجی را بیان میکند و از «است» و «نیست»ها خبر میدهد. بخلاف علم فقه که دربارهی قوانین (بایدها و نبایدها) بحث میکند. [6] در طبّ، قرار است که رابطهی تکوینی و عینی بین انسان و دارو دانسته شود. [7] برای این منظور از روش تجربی استفاده میشود. برخلاف علم فقه که روش تعبّدی و نقلی در آن مورد استفاده است. [8]
البته این بدان معنا نیست که وحی معصومانه قادر به تشخیص و درمان بیماریها نیست! وحی مرتبهی بالاتری از ادراک حسّی و تجربی است. اما بین وحی و نقل تفاوت وجود دارد. ما در زمان غیبت به سر میبریم و مستقیما با امام معصوم (علیهالسلام) در ارتباط نیستیم تا مسائل خود را از ایشان بپرسیم و با علم و یقین عمل کنیم. ارتباط ما از طریق منقولاتی است که از طریق علما، در قالب کتب روایی، به دست ما رسیده است. روایاتی که از معصومین نقل میشود، انواع مختلفی دارند. برخی از این روایات توسّط افرادی نقل شدهاند که مورد اعتماد هستند. برخی از این روایات از افراد مجهول یا ضعیف (افرادی که در نقل روایات مورد اعتماد نیستند) نقل شده است.
منقولات روایی اگر از جهت سندی، متواتر و از جهت صدوری، قطعی و از جهت دلالت (معنا)، نصّ (معنای صریح) باشند، یقین و اطمینان به همراه میآورند.[9] اما در اغلب موارد که در یکی از این سه جهت خللی وجود دارد، نهایتاً باعث ظنّ و گمان نسبت به مضمون آنها میشوند. این ظنّ و گمان در علومی مثل فقه که با روشی تعبّدی به استنباط قوانین میپردازند، مفید است امّا در حوزههای تکوینی مثل طبّ، نمیتوانیم به ظنون روایی (به تعبیر فنّی: اخبار آحاد) تعبّداً ملتزم بشویم. بلکه در این نوع از علوم، براهین تجربی راهگشاست.
حدود شش هزار روایت طبّی داریم که پنج هزار موردش اصلا سندی ندارد. از هزار روایتی که سند دارند، تنها حدود سیصد موردش دارای سند صحیح هستند. این روایات صحیح السند عموما دربارهی خواصّ خوراکیها هستند و ربطی به تشخیص و درمان بیماریها ندارند.[10]
همانطور که پزشکی جدید را به دلیل نگاه نادرست به حقیقت انسان، تخطئه میکنیم، جریان تبریزیان را هم به دلیل نصّگرایی و ظاهرگرایی افراطی به چالش میکشیم. در دین اسلام، عقل به عنوان پیامبر درون، در کنار وحی معرفی شده است و در حدود خود میتواند به شناخت عالم بپردازد. براهین تجربی، در حدّ خود واقعنما هستند. روایات باید پالایش بشوند تا بتوان از آنها به شناخت رسید.
جریان تبریزیان به دلیل ضعف مبانی، با اقبال عمومی در حوزه قم مواجه نشد و بعد از چند سال فعالیت، در سال 96 بود که وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به دلیل دخالت در امر درمان بدون اخذ مجوزهای قانونی، از فعالیت ایشان جلوگیری کرد. تبریزیان در دادسرای ویژه روحانیت محکوم شد[11] و با توجه به این محدودیّتها برای طبابت در ایران، به کشور عراق مهاجرت کرد.
روش این جریان برای ترویج طبّ اسلامی، زیر سوال بردن نظام سلامت کشور و ایجاد نا امنی غذایی و دارویی برای اقشار متدیّن جامعه میباشد. استفاده از عنوان «آیت الله» و بهرهبرداری از منبر و محراب، سبب گسترش ناگهانی افکار اخباری او در بین برخی متدیّنین شده بود. جریان فکری تبریزیان، اگر چه در ظاهر خود را حامی نظام اسلامی و پیرو مقام معظّم رهبری میدانند، اما یک بار به سیاستهای کلّی نظام سلامت که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، مراجعه نمیکنند. در بند هفتم تصریح شده که تولیت نظام سلامت -شامل سیاستگذاریهای اجرایی، برنامه ریزیهای راهبردی، ارزشیابی و نظارت- برعهدهی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. مقام معظم رهبری در بند دوازدهم، بارها از کلیدواژهی «طبّ سنّتی ایران» استفاده فرمودهاند و وزارت بهداشت را مسئول نظارت بر ارائهی خدمات طبّ سنتی و داروهای گیاهی معرفی کردهاند.[12]
اگر جریان تبریزیان همّت خود را در همکاری با وزارت بهداشت صرف میکرد، میتوانست با ارائهی ایدههای پژوهشی برای آزمایش دستورات روایی و همکاری در اجرای ایدهها، هم به نظام سلامت کشور کمک کند و هم روایات طبّی را از مهجوریّت خارج کند. جامعهی پزشکی ما متشکّل از پزشکان متدیّن و دغدغهمندی است که آمادگی انجام این نوع تحقیقات را دارند. کتاب «مبارزه با سموم میکروبی رودهها در غرب و اسلام» نوشتهی دکتر صبوری اردوبادی یکی از نمونههای موفّق است که با روشهای تجربی دستورات بهداشتی اسلام در آداب تخلّی را بررسی کرده و حقّانیّت دین اسلام و مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) را به بهترین نحو ثابت نموده است.[13]
اگر متخصّصین روایات طبّی مثل آقای تبریزیان که عمر خود را صرف این روایات کردهاند، مقداری به جامعه پزشکی اعتماد میکردند، میتوانستند با همافزایی گامهای بسیار نورانیای را بردارند. مع الاسف جریان تبریزیان، با اصرار بر ارائهی روش تعبّدی و مبارزه نادرست با پزشکی مدرن، ضربهی سختی به روایات طبّی وارد نمود. فیلم آتش زدن کتاب هاریسون توسّط آقای تبریزیان، شاید تیر خلاصی به این جریان بوده باشد.
آیت الله ری شهری که کتاب دانشنامهی احادیث پزشکی را تألیف فرمودهاند، دربارهی طبّ اسلامی فرمودهاند:
«اين بيان كه گفته شود يك نظام كامل طبی از تشخيص تا درمان با عنوان طب اسلامی داريم صحيح نيست. ولی اگر منظور اين باشد كه رواياتی داريم كه با كمک آن میتوان چارچوب مسائل طبی از نظر اسلام را تبيين كرد، حرف درستي است. بنده در ساليان اخير انواع طب مكمّل -اعمّ از طب سنتي، طب سوزنی، گياهخواري و ...- را بدلايل مختلف تجربه كردهام. میتوان گفت به طور اجمالی در برخی موارد قابل بهرهبرداری است و بعضی هم نبودهاند. تمام اين مكاتب طبی بايد به صورت علمی و آزمايشگاهی مورد مداقه قرار بگيرند تا معلوم شود اين روش طبی برای چه افرادی، در چه شرايطی و چند درصد موفقيت دارند و بعد با رعايت قواعد علمی در اختيار بيماران قرار گيرد.» [14]
خلاصه اینکه جریان تبریزیان هم از جهت مبانی عقلی و منابع دینی و هم از جهت روشی با اشکالاتی مواجه است و به همین دلیل نتوانست در حوزههای علمیه ایران به فعالیت خود ادامه بدهد. هرچند میتوانست با تصحیح مبانی و روشها، از طریق همکاری با وزارت بهداشت بزرگترین خدمت را به دین و جامعه انجام بدهد.
----------------------------------------------------------------------------------------
[1]. دکتر علی اکبر ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، نشر معارف، چ67، قم، 1395ش،ص47.
[2]. سایت دفتر طب ایرانی.
[3]. سخنان معظم له درباره ی طب اسلامی. / موضع گیری آیت الله جوادی آملی دربارهی تبریزیان بعد از آتش زدن کتاب هاریسون.
[4]. آیت الله جوادی آملی، شمس الوحی تبريزی، اسراء، قم، ص91- پيام «آيت الله جوادي آملي» به دومين كنگرهي اخلاق زيستي
[5]. آیت الله جوادی آملی، شناختشناسی در قرآن، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، بیتا، ص162.
[6]. آیت الله جوادی آملی، سرچشمه انديشه، انتشارات اسرا، قم، ، ج4، ص262.
[7]. سرچشمه انديشه، ج4، ص278.
[8]. سرچشمه انديشه، ج5، ص20
[9]. آیت الله جوادی آملی، قرآن در قرآن (جلد اول تفسیر موضوعی قرآن کریم)، انتشارات اسرا، چ10، 1390ش، ص391.
[10]. 85 درصد روایات باب طب سند ندارند!
[11]. اهمیت رأی دادگاه ویژه روحانیت درباره طب اسلامی
[12]. ابلاغ سیاستهای کلی «سلامت»
[13]. دکتر احمد صبوری اردوبادی، راههای مبارزه با سموم میکروبی رودهها در غرب و اسلام، بهمن برنا، چ5، تهران، 1390ش.
[14]. پایگاه اطلاع رسانی دارالحدیث، تاريخ : 1396/08/10.
سوال: آیا سخنان آقای تبریزیان دربارهی طبّ اسلامی درست است؟
جواب: جریان تبریزیان هم از جهت مبانی عقلی و منابع دینی و هم از جهت روشی با اشکالاتی مواجه است و به همین دلیل نتوانست در حوزههای علمیه ایران به فعالیت خود ادامه بدهد. هرچند میتوانست با تصحیح مبانی و روشها، از طریق همکاری با وزارت بهداشت بزرگترین خدمت را به دین و جامعه انجام بدهد. از نظر معرفتشناسی دینی، حوزهی طبّ با فقه متفاوت است. در طبّ نمیتوانیم با تعبّد بر روایات رابطهی بیماری و دارو را تشخیص بدهیم بلکه باید با برهان تجربی عمل کنیم. زیر سوال بردن نظام سلامت کشور (که متولّی اصلی این امر است) و ایجاد نا امنی غذایی و دارویی برای مردم با استفاده از عناوین و اماکن و امکانات دینی، روش درستی نیست.
نظرات
ما که گردو زانیان برای دیالیز استفاده کردیم و حل هم شد