گوشه‌ای از ارتداد و فسق صحابه در صحیح بخاری

10:00 - 1395/04/24

چکیده:اعتقاد به عدالت همه صحابه‌ی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تمام مباحث کلامی، فقهی و حدیثی اهل سنت نقش کلیدی و بسیار مهم دارد؛ اما بسیار تعجب‌آور است که اینان حتی فسق و ارتداد صحابه را در صحیح‌ترین کتبشان بعد از قرآن، ندیده‌اند. که در این نوشتار به گوشه‌ای از آن اشاره می‌نماییم.

گوشه‌ای از ارتداد و فسق صحابه در صحیح بخاری

اعتقاد به عدالت همه صحابه‌ی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تمام مباحث کلامی، فقهی و حدیثی اهل سنت نقش کلیدی و بسیار مهم دارد که در طول تاریخ به دلایل و انگیزه‌های مختلف، به نشر و دفاع از آن پرداخته‌اند. بی آن‌که حتی به بی‌عدالتی‌ها و فسق و ارتداد صحابه در بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) توجهی داشته باشند.

ما در پست‎‌های گذشته[1] تمام ادله قرآنی و روایی اهل سنت را در دفاع از این عقیده مورد نقد و بررسی قرار دادیم. در این نوشتار به گوشه‌ای از این بی‌عدالتی‌ها و ارتداد و نفاق صحابه در کتاب «صحیح بخاری» معتبرترین کتاب بعد از قرآن در نزد اهل سنت اشاره می‌کنیم. تا شاید این بت در نزد عامه شکسته شود و  از این عقیده خود که ریشه بسیاری از مصائب و مشکلات از آن‌جا نشأت می‌گیرد، دست بکشند و به یک وحدت نزدیک‌تر شویم.

بخاری از ابو سعید خدری نقل می‌کند: «روزى در حضور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نشسته بودیم که حضرت مشغول تقسیم(طلا) بود، ناگهان ذوالخویصره که از بنى‌‏تمیم است آمد و گفت: یا رسول الله! عدالت را رعایت کن!
حضرت فرمود: «واى بر تو، اگر من عدالت نورزم چه کسى مى‏‌خواهد عدالت کند؟».
عمر برخاست و عرض کرد یا رسول‏ الله! اجازه بده که گردنش را بزنم، حضرت فرمود: «او را رها کن، چرا که او داراى یارانى است که شما نماز خود را در برابر نماز آنان و روزه خود را در برابر روزه آنان کم و بى‌ارزش مى‏‌بینید، آن‌ها قرآن مى‏‌خوانند ولى از گلوهایشان فراتر نمى‏‌رود؛ آنان از دین خارج مى‌‏شوند چنان‌که تیر از کمان ‏خارج‏ شود».[2]  

ذوالخویصره از اصحاب پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) و از رهبران خوارج در جنگ نهروان است که بر علیه امیرالمومنین(علیه‌السلام) قیام کردند؛ او این‌چنین به نبی خدا جسارت می‌کند و در عدالت او شک دارد. اما با این وجود، اهل سنت حتی با وجود چنین صحابی که تعداد آن‌ها هم کم نیست نیز قائل به عدالت تمام اصحاب هستند.

هم‌چنین رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در زمان حیات خود از ارتداد گسترده‌ای از اصحاب، خبر داده است. بخاری از ابوهریره نقل می‌کند که حضرت فرمودند: «جمعی از اصحاب من در روز قیامت بر من وارد می‌شوند، سپس آن‌ها را از حوض دور می‌کنند. می‌گویم: ای پروردگار اصحابم؟ سپس گفته می‌شود: همانا تو نمی‌دانی بعد از تو چه حوادثی(بدعت‌ها) را ابه وجود آوردند، همانا آن‌ها به افکار گذشته خود بازگشتند و مرتد شدند».[3]

به‌راستی اگر صحابه هيچ عيب و نقصی ندارند چرا رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن همه سفارش می‌كرد كه بعد از من كافر نشويد؟ «بعد از من به كفر برنگرديد، طوری كه عدّه‌ای از شما گردن عده ديگر را بزند».[4]

نکته مهم این است که خود صحابه هم به عدالت یکدیگر اعتقادی نداشتند، چرا كه اگر اين‌طور بود هرگز از «مسيب» نقل نمی‌شد كه «براء بن عازب» را ديدم و گفتم خوشا به حالت با رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مصاحبت داشتی و در بيعت شجره(بيعت رضوان) با آن بزرگوار بيعت كردی. او گفت: ای پسر برادرم! نمی‌دانی كه بعد از او چه كرديم».[5]
براء بن عازب نیز از اصحاب می‌باشد که در اکثر جنگ‌ها در کنار حضرت شرکت داشته؛ از همه مهم‌تر در بیعت شجره که یکی از مهم‌ترین دلایل اهل سنت بر عدالت صحابه است، شرکت داشه است، اما با این وجود او از بدعت‌هایی که بعد از حضرت ایجاد شده، هراسان و خود را سرزنش می‌کند.

بسیار جالب است که خود بخاری از ابوهریره دربارۀ کافر شدن بسیاری از صحابه بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل می‌کند: «بعد از وفات پيامبر و به خلافت رسيدن ابوبكر و بعد از آن‌كه تعداد انبوهی از عرب كافر شدند ...».[6]

یکی دیگر از فجایعی که بخاری نقل می‌کند که اهل سنت با شنیدن آن ناخرسند و ناراحت می‌شوند، داستان وقوع فتنه‌ها بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که یکی از سردم‌داران آن «عایشه» همسر پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. «عبدالله بن عمر» در این باره نقل می‌کند: «رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حالی که خطبه می‌خواند، بلند شد و به سوی خانه عایشه اشاره کرد و فرمود: این‌جا فتنه است. سه بار تکرار کرد، از این‌جا شاخ شیطان طلوع می‌کند».[7]

بنابراین اگر اهل سنت تنها به همین معتبرترین و صحیح‌ترین کتاب خود نگاهی می‌انداختند و آن را بدون تعصب مطالعه می‌کردند، هرگز برای توجیه حقایق تاریخی به ساختن عدالتی که هیچ بنیان و اساسی ندارد دست نمی‌زدند. تمام کتاب‌ها و صفحات تاریخ پر است از بی‌عدالتی‌ها و فسق و گناهانی که صحابه نه تنها در حق خود، بلکه در حق پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و آیندگان انجام دادند.

_____________________________________
پی‌نوشت
[1].ادله قرآنی: پست اولپست دوم –  پست سوم پست چهارم پست پنجمست ششم - پست هفتم - پست هشتم.
ادله روایی: پست اول   پست دوم- پست سوم
[2]. صحیح بخاری، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، دار النشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، ج3، ص1321، ح3414.
[3]. همان، ج5، ص2407، ح6213.
[4]. همان، ج1، ص41، كتاب العلم، باب الانصات للعلماء؛ ج2، ص215 و 216، كتاب الحج، باب الخطبة ايّام من؛ ج5، ص223 و 224، بعد از خاتمه مغازی، باب حجّة الوداع؛  ج8 ص48، كتاب الادب، باب ما جاء في قول الرجل ويلك، و ص 198، كتاب الحدود، باب ظهر المؤمن حمي إلاّ...؛  ج9، ص3، ابتدي كتاب الديّات، باب قول اللّه تعالی و من احياها...،؛ ص 63 و 64، كتاب الفتن، باب قول النبي: لا ترجعوا بعدي كفّارا.
[5]. همان، ج5، ص159، باب غزوة الحديبيّة.
[6]. همان، ج8، ص140، ح6924. متن عربی: «لمّا توفي النبي صلي الله عليه و سلم و استخلف ابوبكر و كفر من كفر من العرب ...»
[7]. همان، ج3، ص113، ح2937. احمد بن حنبل نیز همین روایت را طور دیگر نقل می‌کند که: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خانه عایشه خارج شد. پس فرمود: اساس کفر از این‌جا است و از این‌جا شاخ شیطان طلوع می‌کند». مسند احمد بن حنبل، ج2، ص23.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 7 =
*****